به راه عشق
P3
ویو ات
کارام رو انجام دادم برگشتم خونه دیدم مامانم ناراحته رفتم پیشش
+ مامانی چیزی شده
م ات : دخترم برو وسایلتو جمع کن
+ چرا
م ات : یکی تورو خریده
+ چی! چراااا؟
م ات : تحدیدمون کرد اگه ترو ندیم بهش هممون رو میکشه حتی تو
+ چرا اینکار رو كردینننننن *بغض و گریه*
پ ات : مجبور بودیم مارو ببخش
یکم درکشون کرد رفتم مامانم رو بغل کردم
+ اشکال ندارن مامان اشکال نداره
به اینکه تو قلبم همه چیز خورد شده بود ولی اشکال ندار از اول شروع کن ات این کارا واسه تو خیلی اسونه
رفتم تو اتاقم همینجوری گریه کردم به ساعت نگاه کردم ساعت ۳ صبح بود وسایلی که میخواستم رو جمع کردم و دراز کشیدم نظرم عوض شد بلند شدم دوش گرفتم تصمیم گرفتم وقتی رفتم اونجا از اون یارو هه یه چیزایی رو یاد بگیرم مثلا بوکسی چیزی که اگه خواست بهم تجاوز کنه بتونم در برابرش مقاومت کنم یعنی اون فرد من رو می شناسه که همچین کاری کرده کی میتونه باشه اون آقاهه که دیشب باهاش بحسم شد نه بابا چی دارم میگم ولی اگه باشه باید فاتحه خودم رو بخونم یونا بهم گفت ولی گور باباش هیچ کاری نمیکنه
ویو ات
کارام رو انجام دادم برگشتم خونه دیدم مامانم ناراحته رفتم پیشش
+ مامانی چیزی شده
م ات : دخترم برو وسایلتو جمع کن
+ چرا
م ات : یکی تورو خریده
+ چی! چراااا؟
م ات : تحدیدمون کرد اگه ترو ندیم بهش هممون رو میکشه حتی تو
+ چرا اینکار رو كردینننننن *بغض و گریه*
پ ات : مجبور بودیم مارو ببخش
یکم درکشون کرد رفتم مامانم رو بغل کردم
+ اشکال ندارن مامان اشکال نداره
به اینکه تو قلبم همه چیز خورد شده بود ولی اشکال ندار از اول شروع کن ات این کارا واسه تو خیلی اسونه
رفتم تو اتاقم همینجوری گریه کردم به ساعت نگاه کردم ساعت ۳ صبح بود وسایلی که میخواستم رو جمع کردم و دراز کشیدم نظرم عوض شد بلند شدم دوش گرفتم تصمیم گرفتم وقتی رفتم اونجا از اون یارو هه یه چیزایی رو یاد بگیرم مثلا بوکسی چیزی که اگه خواست بهم تجاوز کنه بتونم در برابرش مقاومت کنم یعنی اون فرد من رو می شناسه که همچین کاری کرده کی میتونه باشه اون آقاهه که دیشب باهاش بحسم شد نه بابا چی دارم میگم ولی اگه باشه باید فاتحه خودم رو بخونم یونا بهم گفت ولی گور باباش هیچ کاری نمیکنه
۷.۳k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.