ᴜɴᴛᴏᴜᴄʜᴀʙʟᴇ ᴍᴀғɪᴀ "ʟᴇssᴏɴ ¹ ᴘᴀʀᴛ ₂₁
ᴜɴᴛᴏᴜᴄʜᴀʙʟᴇ ᴍᴀғɪᴀ "ʟᴇssᴏɴ ¹ ᴘᴀʀᴛ ₂₁
ʏ.ɴ=+
ᴛᴇᴀ=+-
jungkook=¥
dad's Teahyung=<
سند= Mr. Kim Taehyung, you have until 2024 to win Y.N's heart... if you don't, you will have to marry someone you hate... your cousin's wife... I emphasize that you have until after 2024. . (معنی مستر کیم تهیونگ تا سال 2024 وقت داری دل ا.ت رو بدست بیاری ... اگر بدست نیاوردی مجبور هستی با کسی که ازش متنفری ازدواج کنی......زن عموت...تاکید میکنم تو تا بعد از سال 2024 وقت داری..) <خب ایا این سند رو قبول میکنی؟ -بله <پس امضاش کن...... خودکار رو برداشتم و امضا کردم.........زندگیم از اون روز به بعد پر دردسر تر شد .. چون ترسیدم ا.ت منو قبول نکنه..... THE END OF THE flashback لبم رو روی لب ا.ت گذاشتم و بوسیدمش ... بالاخره بهش رسیدم.. ازش جدا شدم .. با تعجب و بغض بهم نگاه میکرد ... +تو........ -من...؟ +ازت متنفرم(گریه) بدو بدو رفت سمت در و دویید و از اتاق رفت بیرون .... یه ذره ناراحت شدم ... دوییدم که برم دنبال ا.ت یهو صدای تفنگ اومد.........
باز جونگ کوک گوه کاری کرد
¥یااااااااااااااا ............. کیم تهیونگ ... یه بار دیگه خواهرم اسیب ببینه کل عمارتو و دار و دسته و مافیهای همدستتو میکنم تو حلقت یا میریزونمشون رو سرت فهمیدی (عربده)
+یاا جونگ کوک ولش کن بیا بریم(اروم)
-نه چرا برین .. اینجا خونه خودتونه ...(پوزخند)
من و جونگ کوک با عصبانیت به هم نگاه میکردیم و با چشم و ابرو برای هم خط و نشون میکشیدیم...
view Y.N
کوک خیلی عصبی بود.. عصبی تر از تهیونگ .. جوری که خون جلو چشاشو گرفته بود...
-ببین .. اول اینکه خواهرت زیر تخت من بود دوم اینکه خواهرت واسم خط و نشون کشید سوم اینکه خودش با تفنگ به دست خودش تیر زد..
¥خواهر من هر کاری کرده باشه گوه خوریشو تو کردی..
-مطمئنی؟
¥الان من اینجا باید به تو جواب پس بدم؟
-سوالمو با سوال جواب نده(عربده)
<تهیونگ ببند دهنتو داری اعتماد مافیاهارو میشکونی(اروم جوری که تهیونگ بشنوه اما کوک شنید)
<نترسید مستر کیم اعتمادتون شکسته نمیشه........اومدم اینجا تا ی چیزی رو برای تهیونگ روشن کنم ....ی بار دیگه...فقط..یه بار دیگه ... نزدیک خواهرم شی...بهش دست بزنی..و...بوسش کنی .. تا سعی کنی به خاطر سند اون و مال خودت کنی که بابات بیخیالت شه ... کاری رو باهات میکنم که نه تو .. نه بابات... نه همه مافیاهای اینجا دیدنش...شیر فهم شد؟.. بریم ا.ت
وقتی گفت بریم ا.ت دستشو گرفتم و رفتیم تو ماشین.......
home
دست کوک رو وقتی ول کردم زدم زیر گریه و دوییدم بالا
¥ا.تتتتت خوبی(داد)
رفتم تو اتاق و درو قفل کردم و فقط فقط گریه میکردم ... چون موهام تافتی بود و بدنم کمی بو سیگار گرفته بود با گریه رفتم حموم...
از حموم اومدم خیلی بی حال شدم . . . زمستون هم بود حس خواب بهم دست داده بود...لباسامو پوشیدم(اسلاید2)روتین پوستی انجام دادم و موهامو خشک کردم و رفتم رو تخت...(اتاقش اسلاید3)
یهو صدای شکستن اومد از پایین.........
ʏ.ɴ=+
ᴛᴇᴀ=+-
jungkook=¥
dad's Teahyung=<
سند= Mr. Kim Taehyung, you have until 2024 to win Y.N's heart... if you don't, you will have to marry someone you hate... your cousin's wife... I emphasize that you have until after 2024. . (معنی مستر کیم تهیونگ تا سال 2024 وقت داری دل ا.ت رو بدست بیاری ... اگر بدست نیاوردی مجبور هستی با کسی که ازش متنفری ازدواج کنی......زن عموت...تاکید میکنم تو تا بعد از سال 2024 وقت داری..) <خب ایا این سند رو قبول میکنی؟ -بله <پس امضاش کن...... خودکار رو برداشتم و امضا کردم.........زندگیم از اون روز به بعد پر دردسر تر شد .. چون ترسیدم ا.ت منو قبول نکنه..... THE END OF THE flashback لبم رو روی لب ا.ت گذاشتم و بوسیدمش ... بالاخره بهش رسیدم.. ازش جدا شدم .. با تعجب و بغض بهم نگاه میکرد ... +تو........ -من...؟ +ازت متنفرم(گریه) بدو بدو رفت سمت در و دویید و از اتاق رفت بیرون .... یه ذره ناراحت شدم ... دوییدم که برم دنبال ا.ت یهو صدای تفنگ اومد.........
باز جونگ کوک گوه کاری کرد
¥یااااااااااااااا ............. کیم تهیونگ ... یه بار دیگه خواهرم اسیب ببینه کل عمارتو و دار و دسته و مافیهای همدستتو میکنم تو حلقت یا میریزونمشون رو سرت فهمیدی (عربده)
+یاا جونگ کوک ولش کن بیا بریم(اروم)
-نه چرا برین .. اینجا خونه خودتونه ...(پوزخند)
من و جونگ کوک با عصبانیت به هم نگاه میکردیم و با چشم و ابرو برای هم خط و نشون میکشیدیم...
view Y.N
کوک خیلی عصبی بود.. عصبی تر از تهیونگ .. جوری که خون جلو چشاشو گرفته بود...
-ببین .. اول اینکه خواهرت زیر تخت من بود دوم اینکه خواهرت واسم خط و نشون کشید سوم اینکه خودش با تفنگ به دست خودش تیر زد..
¥خواهر من هر کاری کرده باشه گوه خوریشو تو کردی..
-مطمئنی؟
¥الان من اینجا باید به تو جواب پس بدم؟
-سوالمو با سوال جواب نده(عربده)
<تهیونگ ببند دهنتو داری اعتماد مافیاهارو میشکونی(اروم جوری که تهیونگ بشنوه اما کوک شنید)
<نترسید مستر کیم اعتمادتون شکسته نمیشه........اومدم اینجا تا ی چیزی رو برای تهیونگ روشن کنم ....ی بار دیگه...فقط..یه بار دیگه ... نزدیک خواهرم شی...بهش دست بزنی..و...بوسش کنی .. تا سعی کنی به خاطر سند اون و مال خودت کنی که بابات بیخیالت شه ... کاری رو باهات میکنم که نه تو .. نه بابات... نه همه مافیاهای اینجا دیدنش...شیر فهم شد؟.. بریم ا.ت
وقتی گفت بریم ا.ت دستشو گرفتم و رفتیم تو ماشین.......
home
دست کوک رو وقتی ول کردم زدم زیر گریه و دوییدم بالا
¥ا.تتتتت خوبی(داد)
رفتم تو اتاق و درو قفل کردم و فقط فقط گریه میکردم ... چون موهام تافتی بود و بدنم کمی بو سیگار گرفته بود با گریه رفتم حموم...
از حموم اومدم خیلی بی حال شدم . . . زمستون هم بود حس خواب بهم دست داده بود...لباسامو پوشیدم(اسلاید2)روتین پوستی انجام دادم و موهامو خشک کردم و رفتم رو تخت...(اتاقش اسلاید3)
یهو صدای شکستن اومد از پایین.........
۲.۵k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.