ارسام
خب خب خب
من که لباس دارممممم وووو
بچه ها رفتن خرید و من دارم میرم پیش پیمان تا کمی اطلاعات جمع کنم
دوروز بود آرام اصلا صحبت نمیکرد و ممکنه سرهنگ بهش گفته باشه
ولی فردا مامور جدید میاد تو مهمونی و مارو پیدا میکنه
خوبه
این چند روز متوجه شدم که آیدا و امیر هم رو دوست دارن پلی نشون نمیدن مخصوصا آیدا
وارد اتاق شدم
پیمان داشت با تلفن حرف میزد
من و که دید گفت : پس فردا میبینمت ..........
نا امیدم نکن
قطع کرد و گفت : مشکلی پیش اومده؟
من : نه ...فقط یه سوال دارم.......
پیمان : بپرس
من : فردا چطور مهمونی هستش ؟ یعنی....
پیمان : همه مدل آدم هستن از قاتل بگیر تا قاچاقچی
اتفاقا رئیس هم میاد اما ناشناسه
پشمام ریخت
پیمان : دنبال دخترایی نه؟
من : ار.....اره خیلی وقته حالی نکردم
پیمان : هه از دست تو تموم شد؟
من : اره ممنون
پیمان : فکر میکردم کریم بهت گفته
من : نمیدونم چرا ولی زیاد بهش اعتماد ندارم
پیمان : میدونم منم ندارم
من : خیلی خب میبینمت
و رفتم بیرون
خوبه که گفت
وگرنه امکان ریدن داشتیم
من که لباس دارممممم وووو
بچه ها رفتن خرید و من دارم میرم پیش پیمان تا کمی اطلاعات جمع کنم
دوروز بود آرام اصلا صحبت نمیکرد و ممکنه سرهنگ بهش گفته باشه
ولی فردا مامور جدید میاد تو مهمونی و مارو پیدا میکنه
خوبه
این چند روز متوجه شدم که آیدا و امیر هم رو دوست دارن پلی نشون نمیدن مخصوصا آیدا
وارد اتاق شدم
پیمان داشت با تلفن حرف میزد
من و که دید گفت : پس فردا میبینمت ..........
نا امیدم نکن
قطع کرد و گفت : مشکلی پیش اومده؟
من : نه ...فقط یه سوال دارم.......
پیمان : بپرس
من : فردا چطور مهمونی هستش ؟ یعنی....
پیمان : همه مدل آدم هستن از قاتل بگیر تا قاچاقچی
اتفاقا رئیس هم میاد اما ناشناسه
پشمام ریخت
پیمان : دنبال دخترایی نه؟
من : ار.....اره خیلی وقته حالی نکردم
پیمان : هه از دست تو تموم شد؟
من : اره ممنون
پیمان : فکر میکردم کریم بهت گفته
من : نمیدونم چرا ولی زیاد بهش اعتماد ندارم
پیمان : میدونم منم ندارم
من : خیلی خب میبینمت
و رفتم بیرون
خوبه که گفت
وگرنه امکان ریدن داشتیم
۱.۲k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.