Part2
Part2
هفت مافیا..
با قدم هایی که بر میداشتم همه از سر راهم کنار میرفتن بهلخره به یونا رسیدم داشت اشک میریخت بلندش کردم و رو به همه بچه ها اگه یبار دیگه حتی چپ این دختره رو نگاه کنید با دستای خودم میکشمتون
! توعم دهاتی
_ اومد ک بزنتم
با پا زدم تو شکمش و موهاشو کشیدم
با بد کسی در افتادی دهاتی
یه چک خوابوندم تو گوشش همه مث سگ ترسیدن رفتن کنار
یونا رو بردم تو کلاس زانوش خون میومد و گریه میکرد موهاشم به هم ریخته بود
_ خوبی؟ الان مدرسه تموم میشه
*هیققق هیق
_ با اینکه از بغل متنفرم.. محکم بغلش کردم
گریه نکن
پاشو بریم
وسایلشو برداشتم و سوار ماشین شدم تو راه فقط گریه میکرد
ماشینو زدم کنار و رفتم تو مغازه چندتا پد گرفتم و رفتم تو ماشین
زانوت رو ببینم
*هیق درد هیق میکنه
_ میدونم چشات رو ببند
زود پاش رو بستم
خب تمام
*مرسی کمکم کردی حالا من میرم حالم بهتره
_ تنها زندگی میکنی؟
*ارع
_ بیا با من زندگی کن منم تنهام
*تو فرشته ای
_نیستم 🙂
رفتیم خونه من
*وایییییی چقد بزرگه
_بل بله
*تو شغلت چیه
پول باباته؟
_بابام و مامان ندارم
شغلمم رازه
*منم بابا ندارم فقط مامان و یه خاعر دارم
_ 🙂لباس خاستی از کمدم بردار عصر وسایلتو بیاریم؟
*باش مرسی
رفتم تو اتاق خودم جللللل خالق چقد بزرگه
پریدم رو تخت و نمیدونم کی خوابم برد
فلش بک چند هفته بعد
_تو این چند روز با یونا دوست صمیمی شدیم و یه اکیپ 7 نفره تشکیل دادیم
یونا
من
جسیکا
یونمی
ماری
میسو
و یجین
و خیلی با هم صمیمی هستیم
و دوست دارم بهشون بگم ک مافیام
هفت مافیا..
با قدم هایی که بر میداشتم همه از سر راهم کنار میرفتن بهلخره به یونا رسیدم داشت اشک میریخت بلندش کردم و رو به همه بچه ها اگه یبار دیگه حتی چپ این دختره رو نگاه کنید با دستای خودم میکشمتون
! توعم دهاتی
_ اومد ک بزنتم
با پا زدم تو شکمش و موهاشو کشیدم
با بد کسی در افتادی دهاتی
یه چک خوابوندم تو گوشش همه مث سگ ترسیدن رفتن کنار
یونا رو بردم تو کلاس زانوش خون میومد و گریه میکرد موهاشم به هم ریخته بود
_ خوبی؟ الان مدرسه تموم میشه
*هیققق هیق
_ با اینکه از بغل متنفرم.. محکم بغلش کردم
گریه نکن
پاشو بریم
وسایلشو برداشتم و سوار ماشین شدم تو راه فقط گریه میکرد
ماشینو زدم کنار و رفتم تو مغازه چندتا پد گرفتم و رفتم تو ماشین
زانوت رو ببینم
*هیق درد هیق میکنه
_ میدونم چشات رو ببند
زود پاش رو بستم
خب تمام
*مرسی کمکم کردی حالا من میرم حالم بهتره
_ تنها زندگی میکنی؟
*ارع
_ بیا با من زندگی کن منم تنهام
*تو فرشته ای
_نیستم 🙂
رفتیم خونه من
*وایییییی چقد بزرگه
_بل بله
*تو شغلت چیه
پول باباته؟
_بابام و مامان ندارم
شغلمم رازه
*منم بابا ندارم فقط مامان و یه خاعر دارم
_ 🙂لباس خاستی از کمدم بردار عصر وسایلتو بیاریم؟
*باش مرسی
رفتم تو اتاق خودم جللللل خالق چقد بزرگه
پریدم رو تخت و نمیدونم کی خوابم برد
فلش بک چند هفته بعد
_تو این چند روز با یونا دوست صمیمی شدیم و یه اکیپ 7 نفره تشکیل دادیم
یونا
من
جسیکا
یونمی
ماری
میسو
و یجین
و خیلی با هم صمیمی هستیم
و دوست دارم بهشون بگم ک مافیام
۲.۱k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.