○جاسوسِ من○
○جاسوسِمن○
پارت¹⁴
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
اتویو
برگشتم ک جئون بغلم کرد
ناخاسته منم بغلش کردم
جونگکوک ـ بسلامت*کمی ناراحت ولی با لبخند*
ات ـ هوم خدافظ
بلاخره..تموم شد..
عررررررر
برم محل کارم
~
رفتم داخل
ات ـ مهمون نمیخاین؟
(همکار ات رو* میزارم)
* ـ عههه سلام بلاخره اومدیی؟
ات ـ بعله با خبرای خوبم اومدم
*ـ چی؟
ات ـ خوب مافیای اسلحهس و اینکه با خاهرم دشمن بوده و دنبال دوستم بوده
*ـ واو..تو فوقالعاده اییی
ات ـ *احسای گنگ بودن*
ات ـ خوب..من دیگه میرم خونم، فعلا
*ـ خدافظ
*یکماه بعد*
اتویو
تو این یکماه خاهرم ینی میهی با جئون رفیق شدن، ولی جئون هنو نمیدونه من خاهر میهییم
ب میهی گفتم از جئون بپرسه با هتی کاری داره یانه
که جئون گفته باباش تمام بدهی هاشو صاف کرده و دیگه کاری ب هتی نداره
پس برای همین هتی فردا میخاد بیاد کره
خیلی ذوق دارم
و کلی حرف برای گفتن
راستی اینم بگم من خونهی خاهرم زندگی میکنم و اون خونهی خودمو فروختم و با پولش ی ماشین برای خودم گرفتم(گواهینامه داره)
چون برای فردا ذوق داشتم خواب ب چشمام نمیومد و فقد داشتم عر میزدم(چقد منی:/)
خلاصه بلاخره نمیدونم کی ولی خوابم برد
*فردا*
از خواب بیدار شدم
ساعت ¹¹عه
ات ـ شتتتت پرواز هتییییییییی
مثل جت از جام بلند شدم و رفتم یچیزی هول هولی بخورم و برم
چون ساعت ¹²هواپیما میشینه
سوار ماشین شدم و رفتم گل فروشی
چون هتی گل رز سفید دوس داره پس براش گل رز سفید گرفتم
رفتم فرودگاه و منتظر اومدنش بودم
مث چی ذوق داشتم و هر لحظه ممکن بود جیغ بزنم
هتیویو
بلاخره دارم میرم کرهه!!!
عرررر هپی هپی هپیییییی
ساعت ¹¹:⁴⁵ دقیقه بود ک هواپیما فرود اومد
ـــ
گذاشتم
حالشو ببرین و تا فردا خداحافظظظظ😂🚬
پارت¹⁴
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
اتویو
برگشتم ک جئون بغلم کرد
ناخاسته منم بغلش کردم
جونگکوک ـ بسلامت*کمی ناراحت ولی با لبخند*
ات ـ هوم خدافظ
بلاخره..تموم شد..
عررررررر
برم محل کارم
~
رفتم داخل
ات ـ مهمون نمیخاین؟
(همکار ات رو* میزارم)
* ـ عههه سلام بلاخره اومدیی؟
ات ـ بعله با خبرای خوبم اومدم
*ـ چی؟
ات ـ خوب مافیای اسلحهس و اینکه با خاهرم دشمن بوده و دنبال دوستم بوده
*ـ واو..تو فوقالعاده اییی
ات ـ *احسای گنگ بودن*
ات ـ خوب..من دیگه میرم خونم، فعلا
*ـ خدافظ
*یکماه بعد*
اتویو
تو این یکماه خاهرم ینی میهی با جئون رفیق شدن، ولی جئون هنو نمیدونه من خاهر میهییم
ب میهی گفتم از جئون بپرسه با هتی کاری داره یانه
که جئون گفته باباش تمام بدهی هاشو صاف کرده و دیگه کاری ب هتی نداره
پس برای همین هتی فردا میخاد بیاد کره
خیلی ذوق دارم
و کلی حرف برای گفتن
راستی اینم بگم من خونهی خاهرم زندگی میکنم و اون خونهی خودمو فروختم و با پولش ی ماشین برای خودم گرفتم(گواهینامه داره)
چون برای فردا ذوق داشتم خواب ب چشمام نمیومد و فقد داشتم عر میزدم(چقد منی:/)
خلاصه بلاخره نمیدونم کی ولی خوابم برد
*فردا*
از خواب بیدار شدم
ساعت ¹¹عه
ات ـ شتتتت پرواز هتییییییییی
مثل جت از جام بلند شدم و رفتم یچیزی هول هولی بخورم و برم
چون ساعت ¹²هواپیما میشینه
سوار ماشین شدم و رفتم گل فروشی
چون هتی گل رز سفید دوس داره پس براش گل رز سفید گرفتم
رفتم فرودگاه و منتظر اومدنش بودم
مث چی ذوق داشتم و هر لحظه ممکن بود جیغ بزنم
هتیویو
بلاخره دارم میرم کرهه!!!
عرررر هپی هپی هپیییییی
ساعت ¹¹:⁴⁵ دقیقه بود ک هواپیما فرود اومد
ـــ
گذاشتم
حالشو ببرین و تا فردا خداحافظظظظ😂🚬
۸.۶k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.