پارت ۹
کوک ویو
به دوستم گفتم ولی دوستم گفت (اسم دوستش: سوهی)
سوهی، کوک متاسفم هیچ جایی نمونده ما یه گارسون میخواستیم و یه تمیزکار که جفتش پر شد
کوک، ا.ت میگن همه کار رو گرفتن
ا.ت، وای چه بد
کوک، باشه سوهی ممنون خدافظ
پایان مکالمه کوک و سوهی
ا.ت، کوک یه دوست دارم اون تو بانک کار میکنه اونجا کار کنیم؟
میگه از رئیسم میپرسم که اجازه میده چون کار هست
کوک، مگه چاره دیگه داریم
ا.ت، نه
(خب دوست ا.ت که اسمش جومین هست کار رو براشون جور کرد و اینجا الان میرن روز اول و بدبختانه ا.ت روزای زوج هست اما کوک روزای فرد هست و حقوقشون هم ماهی ۵۰۰ وون هست)
ا.ت ویو
پاشدم غدا برای خودم درست کردم و صبحانه خوردم
رفتم سر کار
همه چی تا دوماه همین جوری بود و خوب هم بود
تا اینکه تهیونگ از کمپانی اخراج شد دلیلش رو نمیدونم
کوک از من اجازه گرفت که تهیونگ دوست صمیمیش بیاد خونَم
منم اجازه دادم
تهیونگ، سلام کوک سلام ا.ت
ا.ت و کوک، سلام خوش اومدی
ا.ت، چیزی میخوری؟
تهیونگ، نه ممنونم
ا. ت ویو
راستش کوک از اون آدمایی نیست که میگه هی ا.ت با فلانی حرف نزن چمیدونم تو مال منی و از این زرت و پرت ها و این خیلی خوبه
کوک و تهیونگ باهم چند دست دسته بازی کردن(آره دسته دارننن مشکلیههه)بعد یکی دو ساعت دیدم کاراکتر هاشون تکون نمیخوره و فهمیدم خوابن
من با اینکع داشتم غذا درست میکردم رفت و روشون پتو انداختم خیلییی ناز بودن
پیشونی کوک رو یه بوس کوچیک کردم و رفتم پی غذا درست کردنم
۵ لایک واسه پارت بعد
باییی🍡🍙
به دوستم گفتم ولی دوستم گفت (اسم دوستش: سوهی)
سوهی، کوک متاسفم هیچ جایی نمونده ما یه گارسون میخواستیم و یه تمیزکار که جفتش پر شد
کوک، ا.ت میگن همه کار رو گرفتن
ا.ت، وای چه بد
کوک، باشه سوهی ممنون خدافظ
پایان مکالمه کوک و سوهی
ا.ت، کوک یه دوست دارم اون تو بانک کار میکنه اونجا کار کنیم؟
میگه از رئیسم میپرسم که اجازه میده چون کار هست
کوک، مگه چاره دیگه داریم
ا.ت، نه
(خب دوست ا.ت که اسمش جومین هست کار رو براشون جور کرد و اینجا الان میرن روز اول و بدبختانه ا.ت روزای زوج هست اما کوک روزای فرد هست و حقوقشون هم ماهی ۵۰۰ وون هست)
ا.ت ویو
پاشدم غدا برای خودم درست کردم و صبحانه خوردم
رفتم سر کار
همه چی تا دوماه همین جوری بود و خوب هم بود
تا اینکه تهیونگ از کمپانی اخراج شد دلیلش رو نمیدونم
کوک از من اجازه گرفت که تهیونگ دوست صمیمیش بیاد خونَم
منم اجازه دادم
تهیونگ، سلام کوک سلام ا.ت
ا.ت و کوک، سلام خوش اومدی
ا.ت، چیزی میخوری؟
تهیونگ، نه ممنونم
ا. ت ویو
راستش کوک از اون آدمایی نیست که میگه هی ا.ت با فلانی حرف نزن چمیدونم تو مال منی و از این زرت و پرت ها و این خیلی خوبه
کوک و تهیونگ باهم چند دست دسته بازی کردن(آره دسته دارننن مشکلیههه)بعد یکی دو ساعت دیدم کاراکتر هاشون تکون نمیخوره و فهمیدم خوابن
من با اینکع داشتم غذا درست میکردم رفت و روشون پتو انداختم خیلییی ناز بودن
پیشونی کوک رو یه بوس کوچیک کردم و رفتم پی غذا درست کردنم
۵ لایک واسه پارت بعد
باییی🍡🍙
۲.۵k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.