سناریو
وقتی مافیان و از دستشون فرار میکنی ولی میگیرنت
نامجون:بیب مگه نگفتم کاری نکن عصبی شم«داد»
ات: ب.بخشیید«آروم،ترسیده»
نامجون:امشب جبران میکنی
جین:که از دست من فرار میکنی آرع.«بم.هات»
هوی امشب این دخترو میارین تو اتاقم«رو به بادیگاردا»
یونگی: اصلا جرعت نداری از دست یونگی فرار کنی
جیهوپ:«کاریت نداره ولی یه هفته داخل انباری میمونی بعد میبخشتت»
جیمین:برو رو تخت«بم»
تهیونگ:«همون لحظه که گرفتت میبرتت داخل اتاقش و 30راند اهم اهم»
جنگ کوک: لباستو در بیار و برو رو تخت
و بعد 45راند میبرتت اتاق خودت و تا 1 هفته نه آب بهت میده نه غذا
به عنوان اولین اسمات چطور بود؟
نامجون:بیب مگه نگفتم کاری نکن عصبی شم«داد»
ات: ب.بخشیید«آروم،ترسیده»
نامجون:امشب جبران میکنی
جین:که از دست من فرار میکنی آرع.«بم.هات»
هوی امشب این دخترو میارین تو اتاقم«رو به بادیگاردا»
یونگی: اصلا جرعت نداری از دست یونگی فرار کنی
جیهوپ:«کاریت نداره ولی یه هفته داخل انباری میمونی بعد میبخشتت»
جیمین:برو رو تخت«بم»
تهیونگ:«همون لحظه که گرفتت میبرتت داخل اتاقش و 30راند اهم اهم»
جنگ کوک: لباستو در بیار و برو رو تخت
و بعد 45راند میبرتت اتاق خودت و تا 1 هفته نه آب بهت میده نه غذا
به عنوان اولین اسمات چطور بود؟
۳.۱k
۱۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.