آرسام
آرام : سلام دراکولا
همینطور شوک موندم
دستشو جلوم تکون داد و گفت : هی دراکولا؟ خر
با اخم بهش گفتم : تو اینجا چیکار میکنی ؟
آرام : برای چی اومدم به نظرت ؟
نزدیکتر شدم که چسبید به دیوار
یه دستم و گذاشتم بالا سرش و گفتم : یعنی تورو فرستادن ؟
آرام : مگه من چمه ؟
نزدیکتر شدم و قشنگ بهش چسبیدم
من : تو وظیفه ات چیز دیگه ای بود
آرام : حالا که اینجام
اون حرف میزد ولی من محو چشماش بودم
اون میگفت و من محو لباش
آرام: ببینم گوش میکنی چی میگم
من : چرا رژ زدی؟ اونم قرمز
آرام : به تو چه
من : پاکش کن
آرام : برو بابا
من : پاک نمیکنی ؟
آرام: نه نه نه
من : باشه
و یه دستم فکش و گرفتم و اون یکی دستم کمرش و محکم کشیدمش سمت خودم که هین کشید
فاصله صورتمون طوری بود که فقط دماغمون به هم میخورد
آرام : چیک....چیکار میکنی ؟ارس.....
من ؛ هیششش آروم ......هنوزم پاک نمیکنی ؟
آرام : خیلی خب ولم کن
من : خیلی خب بریم پیش بقیه وقت کاره
همینطور شوک موندم
دستشو جلوم تکون داد و گفت : هی دراکولا؟ خر
با اخم بهش گفتم : تو اینجا چیکار میکنی ؟
آرام : برای چی اومدم به نظرت ؟
نزدیکتر شدم که چسبید به دیوار
یه دستم و گذاشتم بالا سرش و گفتم : یعنی تورو فرستادن ؟
آرام : مگه من چمه ؟
نزدیکتر شدم و قشنگ بهش چسبیدم
من : تو وظیفه ات چیز دیگه ای بود
آرام : حالا که اینجام
اون حرف میزد ولی من محو چشماش بودم
اون میگفت و من محو لباش
آرام: ببینم گوش میکنی چی میگم
من : چرا رژ زدی؟ اونم قرمز
آرام : به تو چه
من : پاکش کن
آرام : برو بابا
من : پاک نمیکنی ؟
آرام: نه نه نه
من : باشه
و یه دستم فکش و گرفتم و اون یکی دستم کمرش و محکم کشیدمش سمت خودم که هین کشید
فاصله صورتمون طوری بود که فقط دماغمون به هم میخورد
آرام : چیک....چیکار میکنی ؟ارس.....
من ؛ هیششش آروم ......هنوزم پاک نمیکنی ؟
آرام : خیلی خب ولم کن
من : خیلی خب بریم پیش بقیه وقت کاره
۴۸۶
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.