ددی فاکر
#ددی_فاکر
#پارت_چهارم
که یهو جیمین از پشت بغلم کرد و انداختم توی ماشین و درو بست و خودشم سوار ماشین شد منم از فرصت استفاده کردم و زنگ زدم به فیلیکس که این داره منو بازور با خودش میپره فیلیکس گفت نگران نباش من حواسم بهت هست بالاخره با زور منو با خودش برد به یه ویلای خیلی خیلی بزرگ که من دهنم وا مونده بود که جیمین گفت
جیمین : تو از این به بعد خدمتکار منی و برای من کار میکنی
ات : .....
جیمین : نشنیدی چی میگم ؟
ات : چرا کر که نیستم
جیمین : مامانم بهت همه چیو یاد میده من میرم تو اتاقم
بزارین یه توضیح بدم
(مامان جیمین و خدمتکاراش خیلی ات رو اذیت میکنن چون جیمین به اونا گفته تا این کارا رو انجام بدن و خود جیمینم سر هر چیز کوچیکی با ات دعوا میکنه اما یه خدمت کار به اسم کیم یونا با ات مهربونه و ات رو دوست داره خب بریم ادامه)
ویو ات
وقتی که همه چیو یاد گرفتم فهمیدم یه اتاق هست که اجازه ندارم اونجا برم مگرنه اخراج میشم منم چون فیلیکس گفته بود اطلاعات جمع کن قراره شی برم اونجا
شرط ها
لایک ۳۰
کامنت ۳۰
#پارت_چهارم
که یهو جیمین از پشت بغلم کرد و انداختم توی ماشین و درو بست و خودشم سوار ماشین شد منم از فرصت استفاده کردم و زنگ زدم به فیلیکس که این داره منو بازور با خودش میپره فیلیکس گفت نگران نباش من حواسم بهت هست بالاخره با زور منو با خودش برد به یه ویلای خیلی خیلی بزرگ که من دهنم وا مونده بود که جیمین گفت
جیمین : تو از این به بعد خدمتکار منی و برای من کار میکنی
ات : .....
جیمین : نشنیدی چی میگم ؟
ات : چرا کر که نیستم
جیمین : مامانم بهت همه چیو یاد میده من میرم تو اتاقم
بزارین یه توضیح بدم
(مامان جیمین و خدمتکاراش خیلی ات رو اذیت میکنن چون جیمین به اونا گفته تا این کارا رو انجام بدن و خود جیمینم سر هر چیز کوچیکی با ات دعوا میکنه اما یه خدمت کار به اسم کیم یونا با ات مهربونه و ات رو دوست داره خب بریم ادامه)
ویو ات
وقتی که همه چیو یاد گرفتم فهمیدم یه اتاق هست که اجازه ندارم اونجا برم مگرنه اخراج میشم منم چون فیلیکس گفته بود اطلاعات جمع کن قراره شی برم اونجا
شرط ها
لایک ۳۰
کامنت ۳۰
۹.۸k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.