ددی فاکر
#ددی_فاکر
#پارت_ششم
ات : باشه حالا ولم کن
جیمین : همین الان گمشو بیرون
ویو ات
از اتاق رفتم بیرون و درو بستم و یکم عقب اومدم که خوردم به یه نفر برگشتم که دیدم لینگ چائو هستش ( داداش جیمین )
لینگ چائو : ات اینجا چیکار میکنی ؟
ات : م...ن من..ن
مامان جیمین : ات کدوم گوری هستی ؟؟؟؟؟؟
ویو لینگ چائو
الان اگه مامانم ات رو ببینه صد درصد ات رو میکشه چون بهش هشدار داده بود که نیای این اتاق دست ات رو گرفتم و انداختمش تو اتاق جیمین که خورد به دیوار منم چسبیدم بهش تا مامانم ات رو نبینتش اما اصلا حواسم نشد که جیمینم اونجاست
جیمین : لینگ چائو ازش جدا شو
لینگ چائو : به تو مربوط نیست
جیمین : گفتم از خدمتکارم جدا شو
لینگ چائو : آدم انقدر خدمتکارشو اذیت میکنه ؟؟؟؟
جیمین : به تو مربوط نیست
لینگ چائو : ات از این به بعد خدمتکار منه همین کع گفتم
شرط ها
لایک ۳۶
کامنت ۳۶
#پارت_ششم
ات : باشه حالا ولم کن
جیمین : همین الان گمشو بیرون
ویو ات
از اتاق رفتم بیرون و درو بستم و یکم عقب اومدم که خوردم به یه نفر برگشتم که دیدم لینگ چائو هستش ( داداش جیمین )
لینگ چائو : ات اینجا چیکار میکنی ؟
ات : م...ن من..ن
مامان جیمین : ات کدوم گوری هستی ؟؟؟؟؟؟
ویو لینگ چائو
الان اگه مامانم ات رو ببینه صد درصد ات رو میکشه چون بهش هشدار داده بود که نیای این اتاق دست ات رو گرفتم و انداختمش تو اتاق جیمین که خورد به دیوار منم چسبیدم بهش تا مامانم ات رو نبینتش اما اصلا حواسم نشد که جیمینم اونجاست
جیمین : لینگ چائو ازش جدا شو
لینگ چائو : به تو مربوط نیست
جیمین : گفتم از خدمتکارم جدا شو
لینگ چائو : آدم انقدر خدمتکارشو اذیت میکنه ؟؟؟؟
جیمین : به تو مربوط نیست
لینگ چائو : ات از این به بعد خدمتکار منه همین کع گفتم
شرط ها
لایک ۳۶
کامنت ۳۶
۱۳.۶k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.