یه دوستی داشتم یک سال بود باهاش دوست بودم و خیلی دوسش داش
یه دوستی داشتم یک سال بود باهاش دوست بودم و خیلی دوسش داشتم و خیلی هم خوشگل بود میدونی خیلی با هم دوست بودیم بعدش سال ۱۴۰۳ دیدم یک دوست دیگه پیدا کرده اینجا خیانت دو تا از دوستام اتفاق افتاد اونی که یک سال باهاش دوست بودم و دوست قبلی خودم دیدم بعدش دلم میخواست همون موقع برای دیدن این لحظه که اصلاً دیگه با من دوست نبودن هیچ کدومشون دلم میخواست سعی کنم تمام خاطراتشو ذهنم ببرمو مثل خودش جوری اذیتش کنم که اصلاً همیشه تو ذهنش بمونه مثل جوری که من اذیت کرد بعدش دوباره اومد پیشم و گفت بیا با هم دوست بشیم دیگه اومد گفت دوباره بیا موقعی که این حرفو به من زد دقیقاً ۱۵ فروردین ماه ۱۴۰۳ بود بعدش دوباره ۱۷ فروردین دیدم دوباره با اون دوست شده و اصلاً دیگه همه نامههاشو پاره کردن و الان منی که فقط دارم حسرت دوست شدنم با اون را میخورم ...
اینم داستان زندگی me :(
😞😞☹😒واقعیه بخدا
:)
اینم داستان زندگی me :(
😞😞☹😒واقعیه بخدا
:)
۲.۵k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.