p5
تا اینکه یهو سرم گیج رفتو افتادم.
از خواب که بیدار شدم دیدم تو یه خونه ی قدیمی هستم، نگاهی به اطراف کردم تا اینکه یه پیرزن مهربون اومد سمتم، ( علامت پیرزنه: *)
*سلام دخترم بیدار شدی؟
سلام بله، ببخشید شما؟
*دیدم که یه گوشه ی خیابون افتادی دلم نیومد تنهات بزارم برای همین با کمک نوم اوردمت خونم.
اها خیلی ممنون، فقط من باید خیلی زود برم
*چرا عزیزم؟
چون که... هیچی ولش میشه بگین باید چی صداتون کنم؟
*(یه لبخند زد)میتونی اجوما صدام کنی.
ممنونم... اجوما منم ا/تم
اجوما یه لبخند زد و رف تو اشپز خونه، بلند شدم که یکم خونه رو بگردم همین طور که داشتم میگشتم رفتم بیرون روی حیاط، حیاطش خیلی بزرگ نبود ولی درخت و گل های قشنگی داشت، نسیم ملایمی میومد که باعث میشد موهام صورتمو لمس کنن، چشمامو بستمو چند دقیقه توی اون حالت موندم تا اینکه یهو در باز شد و یه پسر کیوت که بهش میخورد 27 یا 26 سالش باشه اومد داخل نگاهی بهم کرد و گفت( علامت پسره: $)
$اوه بیدار شدی؟
شما؟
$مت نوه ی همون اجومای داخل خونم که البته نوه ی واقعیش نه، منو به فرزند خوندگی گرفته
اها، راسی ممنون که کمکم کردین
$خواهش میکنم، راسی اسمت چیه
ا/ت... کیم ا/ت
$خوشبختم منم جیمینم( اخرش یه لبخند کیوت)
چند روز از اون اتفاق گذشت تا اینکه یروز.....
پایان پارت 5
شرایط پارت بعد
لایک:۳
کامنت:2
فالو:برسه به 30
بگین که خوب بود یا نه
از خواب که بیدار شدم دیدم تو یه خونه ی قدیمی هستم، نگاهی به اطراف کردم تا اینکه یه پیرزن مهربون اومد سمتم، ( علامت پیرزنه: *)
*سلام دخترم بیدار شدی؟
سلام بله، ببخشید شما؟
*دیدم که یه گوشه ی خیابون افتادی دلم نیومد تنهات بزارم برای همین با کمک نوم اوردمت خونم.
اها خیلی ممنون، فقط من باید خیلی زود برم
*چرا عزیزم؟
چون که... هیچی ولش میشه بگین باید چی صداتون کنم؟
*(یه لبخند زد)میتونی اجوما صدام کنی.
ممنونم... اجوما منم ا/تم
اجوما یه لبخند زد و رف تو اشپز خونه، بلند شدم که یکم خونه رو بگردم همین طور که داشتم میگشتم رفتم بیرون روی حیاط، حیاطش خیلی بزرگ نبود ولی درخت و گل های قشنگی داشت، نسیم ملایمی میومد که باعث میشد موهام صورتمو لمس کنن، چشمامو بستمو چند دقیقه توی اون حالت موندم تا اینکه یهو در باز شد و یه پسر کیوت که بهش میخورد 27 یا 26 سالش باشه اومد داخل نگاهی بهم کرد و گفت( علامت پسره: $)
$اوه بیدار شدی؟
شما؟
$مت نوه ی همون اجومای داخل خونم که البته نوه ی واقعیش نه، منو به فرزند خوندگی گرفته
اها، راسی ممنون که کمکم کردین
$خواهش میکنم، راسی اسمت چیه
ا/ت... کیم ا/ت
$خوشبختم منم جیمینم( اخرش یه لبخند کیوت)
چند روز از اون اتفاق گذشت تا اینکه یروز.....
پایان پارت 5
شرایط پارت بعد
لایک:۳
کامنت:2
فالو:برسه به 30
بگین که خوب بود یا نه
۲.۴k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.