𝒻𝒶𝓁ℯ;🌞²⁶
𝒻𝒶𝓁ℯ;🌞²⁶
روز جمعه بود…یک هفته بعد از اومدن
جونگکوک…روز قرار داد..
روزی که قرار بود بفهمن سونگ جون واقعا
با لارا رابطه داره یا نه.
‘داخل دفتر بانکی که قرار بود صاحب
بشن نشسته بودن..جانگ شیک رئیسش از
این که بانکش رو بهشون بده ناراضی بود…اونا داشتش به کارکن مهم دولت زور میگفتن…
خریدن بانک از دولت…’
جانگ شیک:یعنی راه دیگه ای نداره؟
جونگکوک پاش رو روی میز قهوه خوری جلوش
گذاشت..اهی کشید و سرش رو به عقب روی مبل فرستاد..
جونگکوک:آقای جانگ…این که ما داریم بابت گرفتنش بهت پول میدم لطف بزرگیه…این یک طعمه ی رایگان بود…دولت باید در ازای جون
۱۳نفر این رو بهون تقدیم میکرد..ولی ما داریم
بابتش بهتون پول میدیم
جانگ شیک:چجوری دولت کاری نکرد؟
جونگکوک پوزخندی زد و پاهاش رو روی زمین گذاشت…کمی خم شد و آرنجش و روی پاش گذاشت…
جونگکوک:میدونی داخل سال2005چه اتفاقی افتاد؟البته بهتره بگم یادته؟
جانگ شیک:سرقت مسلحانه ی بزرگ داخل طلا فروشی؟
جونگکوک:اوه…بهتره یاد اوردی کنم..
فلش بک2005:
خبر نگار نوح از تیم خبری sbs:
“امروز 7may(مِی)سال2005شاهد مرگ ۴۳ سرباز،۲۲ پلیس و ۵۳ نیرو ی کمکی بودیم..
این آمار شامل مردم عادی نیست.در این حادثه
۵۶ زن،۴۴ کودک و۶۰ مرد زخمی،و از بین آنها
۴۵ زن،۳۶ کوک و ۵۲مرد جان خود را از دست دادن..به تمامی خانواده ها تسلیت عرض میکنم.
در این حادثه پلیس و نیرو های کمکی سعی بر توقف گروه مافیایی کوچیکی داشتن که به تازگی حملات زیادی انجام دادن…ولی بر خلاف تصور
این باند مافیایی،کوچیک نبوده،بلکه اونقدر بزرگ بوده و حملات مسلح زیادی داشته کسی موفق به توقف آن نشده…طبق گزارش رئیس سازمان اداره پلیس کره،توقف این ها غیر ممکن است و باید در کنار ها به زندگی ادامه داد…
من خبرنگار نوح جونگ مین هستم از تیم خبریsbs”
بچه ها من یادم رفت تهیونگ و جونگکوک چندسالشونه.میشه شما بگین؟
روز جمعه بود…یک هفته بعد از اومدن
جونگکوک…روز قرار داد..
روزی که قرار بود بفهمن سونگ جون واقعا
با لارا رابطه داره یا نه.
‘داخل دفتر بانکی که قرار بود صاحب
بشن نشسته بودن..جانگ شیک رئیسش از
این که بانکش رو بهشون بده ناراضی بود…اونا داشتش به کارکن مهم دولت زور میگفتن…
خریدن بانک از دولت…’
جانگ شیک:یعنی راه دیگه ای نداره؟
جونگکوک پاش رو روی میز قهوه خوری جلوش
گذاشت..اهی کشید و سرش رو به عقب روی مبل فرستاد..
جونگکوک:آقای جانگ…این که ما داریم بابت گرفتنش بهت پول میدم لطف بزرگیه…این یک طعمه ی رایگان بود…دولت باید در ازای جون
۱۳نفر این رو بهون تقدیم میکرد..ولی ما داریم
بابتش بهتون پول میدیم
جانگ شیک:چجوری دولت کاری نکرد؟
جونگکوک پوزخندی زد و پاهاش رو روی زمین گذاشت…کمی خم شد و آرنجش و روی پاش گذاشت…
جونگکوک:میدونی داخل سال2005چه اتفاقی افتاد؟البته بهتره بگم یادته؟
جانگ شیک:سرقت مسلحانه ی بزرگ داخل طلا فروشی؟
جونگکوک:اوه…بهتره یاد اوردی کنم..
فلش بک2005:
خبر نگار نوح از تیم خبری sbs:
“امروز 7may(مِی)سال2005شاهد مرگ ۴۳ سرباز،۲۲ پلیس و ۵۳ نیرو ی کمکی بودیم..
این آمار شامل مردم عادی نیست.در این حادثه
۵۶ زن،۴۴ کودک و۶۰ مرد زخمی،و از بین آنها
۴۵ زن،۳۶ کوک و ۵۲مرد جان خود را از دست دادن..به تمامی خانواده ها تسلیت عرض میکنم.
در این حادثه پلیس و نیرو های کمکی سعی بر توقف گروه مافیایی کوچیکی داشتن که به تازگی حملات زیادی انجام دادن…ولی بر خلاف تصور
این باند مافیایی،کوچیک نبوده،بلکه اونقدر بزرگ بوده و حملات مسلح زیادی داشته کسی موفق به توقف آن نشده…طبق گزارش رئیس سازمان اداره پلیس کره،توقف این ها غیر ممکن است و باید در کنار ها به زندگی ادامه داد…
من خبرنگار نوح جونگ مین هستم از تیم خبریsbs”
بچه ها من یادم رفت تهیونگ و جونگکوک چندسالشونه.میشه شما بگین؟
۲.۷k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.