پارت ۳
با ترس شدید رو به دختره کردم و گفتم تو کی هستی چرا من میبینمت ولی بقیه نمیبیننت
با صدای وحشتناکی زمزمه کرد :
تو امشب میمیری و روحت میاد اینجا
نمیدونم چطوری شد که یهو افتادم زمین
زیبا : پریا پریا پاشو داری کابوس میبینی
چشمامو باز کردم یهو نمیدونم چه آرامشی گرفتم انگار اون ترس شدید رفته بود
به خودم اومدم و یادم اومد دیشب رفته بودم پیش زیبا بخوابم
رفتیم بیرون و صبحانه خوردیم و بعد رفتیم مدرسه
توی مدرسه سر کلاس معلم صدام کرد تا برم تو آزمایشگاه میکروسکپ بیارم
مو به تنم سیخ شده بود
یهو زیبا پاشد و گفت
با صدای وحشتناکی زمزمه کرد :
تو امشب میمیری و روحت میاد اینجا
نمیدونم چطوری شد که یهو افتادم زمین
زیبا : پریا پریا پاشو داری کابوس میبینی
چشمامو باز کردم یهو نمیدونم چه آرامشی گرفتم انگار اون ترس شدید رفته بود
به خودم اومدم و یادم اومد دیشب رفته بودم پیش زیبا بخوابم
رفتیم بیرون و صبحانه خوردیم و بعد رفتیم مدرسه
توی مدرسه سر کلاس معلم صدام کرد تا برم تو آزمایشگاه میکروسکپ بیارم
مو به تنم سیخ شده بود
یهو زیبا پاشد و گفت
۱.۳k
۲۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.