آواز عشق
#آواز_عشق
#پارت_۲۹
نشستم برای لیسا داستان رو تعریف کردم
_میری گوشیمو از تو ماشینم بیاری؟
لیسا:اوکی...سوئیچ ات رو بده
سوئیچ رو بهش دادم و خودم مشغول شدم
ویو لیسا=
سوئیچ رو از ا/ت گرفتم و رفتم تو پارکینگ
همینطور داشتم تو عالم خودم سیر میکردم
که یهو با صدای کشیده شدن ماشین و نزدیک شدن اش به من یه جیغ فرابنفش زدم
بعد چشمامو باز کردم...خب...خداروشکر
زنده موندم،از ماشین پیاده شد واومد جلو
+حالتون خوبه خانوم؟
یکم که اومد جلوتر نور رفت و چهره اش
بهتر مشخص شد....اون جئون بود...
ویو جئون=
از ماشین پیاده شدم و فقط از خدا خواستم
چیزیش نشده باشه...همینجوریش هم
دیر کرده بودم...تهیونگ هم پشت سرهم
زنگ میزد،از ماشین پیاده شدم
و با دیدن چهره یون سوک،انگار یه جون دوباره گرفتم
_یون سوک،آ
چند قدمی رفت عقب دستشو گرفتم و به خودم نزدیک اش کردم
_یون سوک،آ
ای...اینجا چیکار میکنی؟
سعی داشت خودشو ازم دور کنه
تو همون حالت دست وپا زدن گفت
+ولم کن...ولم کن جئون
_دلم برای صدات تنگ شده بود.
یهو ایست کرد و یه نگاهی بهم انداخت
+کلا دو روز نمیشه منو دیدی...چیشده
که دل تنگ من شدی؟
موهاشو از روی پیشونی اش کنار زدم
_مگه میشه من تورو یادم بره؟
+باشه حالا...ولم کن
_نچ....این دفعه نمیزارم از دستم در بری
_باشه دستمو ول کن میخام از تو ماشین
گوشی دوستمو بردارم
برگشتم و به ماشین خیره شدم
_اوکی...تا تو میری دنبال گوشی
منم ماشینمو پارک میکنم
جایی نریا
نشستم تو ماشین و یون سوک هم رفت
به سمت ماشین اش
#پارت_۲۹
نشستم برای لیسا داستان رو تعریف کردم
_میری گوشیمو از تو ماشینم بیاری؟
لیسا:اوکی...سوئیچ ات رو بده
سوئیچ رو بهش دادم و خودم مشغول شدم
ویو لیسا=
سوئیچ رو از ا/ت گرفتم و رفتم تو پارکینگ
همینطور داشتم تو عالم خودم سیر میکردم
که یهو با صدای کشیده شدن ماشین و نزدیک شدن اش به من یه جیغ فرابنفش زدم
بعد چشمامو باز کردم...خب...خداروشکر
زنده موندم،از ماشین پیاده شد واومد جلو
+حالتون خوبه خانوم؟
یکم که اومد جلوتر نور رفت و چهره اش
بهتر مشخص شد....اون جئون بود...
ویو جئون=
از ماشین پیاده شدم و فقط از خدا خواستم
چیزیش نشده باشه...همینجوریش هم
دیر کرده بودم...تهیونگ هم پشت سرهم
زنگ میزد،از ماشین پیاده شدم
و با دیدن چهره یون سوک،انگار یه جون دوباره گرفتم
_یون سوک،آ
چند قدمی رفت عقب دستشو گرفتم و به خودم نزدیک اش کردم
_یون سوک،آ
ای...اینجا چیکار میکنی؟
سعی داشت خودشو ازم دور کنه
تو همون حالت دست وپا زدن گفت
+ولم کن...ولم کن جئون
_دلم برای صدات تنگ شده بود.
یهو ایست کرد و یه نگاهی بهم انداخت
+کلا دو روز نمیشه منو دیدی...چیشده
که دل تنگ من شدی؟
موهاشو از روی پیشونی اش کنار زدم
_مگه میشه من تورو یادم بره؟
+باشه حالا...ولم کن
_نچ....این دفعه نمیزارم از دستم در بری
_باشه دستمو ول کن میخام از تو ماشین
گوشی دوستمو بردارم
برگشتم و به ماشین خیره شدم
_اوکی...تا تو میری دنبال گوشی
منم ماشینمو پارک میکنم
جایی نریا
نشستم تو ماشین و یون سوک هم رفت
به سمت ماشین اش
۲.۲k
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.