عشق بی پایان 🥂
#عشق_بی_پایان 🥂
#فصل_پنجم
P⁷²
چرا گوشیشو جواب نمیده خانوم ا/ت رفتم سوار ماشین شدم و بعد چند دقیقه رفتم در خونشونو زدم و درو برام باز کرپن
تهیونگ:(میره تو خونه)
ا/ت: پشتشو میکنه به تهیونگ
کوک: تو چی میگی اینجا
تهیونگ: تایگر کوچولو؟ چرا روتو برگردوندی؟
ا/ت: به من نگو تایگر کوچولو کثافت......
تهیونگ: چرا عشقم
ا/ت: یعنی واقعا نمیدونی(تهیونگ و هول میده)
تهیونگ: عشقم چرا اینطوری میکنی؟
ا/ت: عشقمو درد و کوفت زهر مار دیشب جنابعالی متو انقدر زدین که صورتم کبود شد
تهیونگ: من؟ نه
ا/ت: چرااااا اتفاقا
تهیونگ: چاگیا من مست بودم هیچی حالیم نشد ببخشید قشنگم
ا/ت: نمیبخشم
کوک:(خیره به بحث اون دوتا)
تهیونگ: وای کاش دستم بشکنه
ا/ت: امینننننن
تهیونگ: 😑دیگه چیکارت کردم
ا/ت: خیلی خری
تهیونگ: بابا میگم من مست بودم
ا/ت: نزدیک بود بهم تجا*وز کنی
کوک: چی؟!(تو شوک)
ا/ت: اره
تهیونگ: واقعا؟
ا/ت: ارههههههههه په نه په
تهیونگ: همون بهتر هیچی یادم نیاد
ا/ت:....
تهیونگ: الان..... ناراحتی
ا/ت: نههههههه اصلاااااااااااااا خیلیم خوشحالممممممممم"الکی"
تهیونگ: هوم برای جبرانش چیکار میتونم بکنم
ا/ت: هیچی فقط خفه شی انگار دنیارو بهم دادی مرسی اَه
تهیونگ: او بیب ببخشید دیگه
ا/ت: برو اونور
کوک: ا/تتتتتتتتتتتتتتتت
ا/ت: بلههههههههههههههه
کوک: غذات داره میسوزههههههه
ا/ت: عرررررررر، اخه تو چیکار به غذام داری
کوک: نمیدونم
تهیونگ: ا/تتتتتت
ا/ت: شما دوتا داداش چرا لال نمیشین
تهیونگ: ام چمدونیم
*ا/ت داره میوفت*
تهیونگ:(از پشت یعنی از کمر ا/ت و میگیره که نیوفت بعد چشم تو چشم میشن)
کوک: 😑صحنه ی درامایی
ا/ت:.........
تهیونگ: او ببخشید تایگر کوچولو
ا/ت:...........
#فصل_پنجم
P⁷²
چرا گوشیشو جواب نمیده خانوم ا/ت رفتم سوار ماشین شدم و بعد چند دقیقه رفتم در خونشونو زدم و درو برام باز کرپن
تهیونگ:(میره تو خونه)
ا/ت: پشتشو میکنه به تهیونگ
کوک: تو چی میگی اینجا
تهیونگ: تایگر کوچولو؟ چرا روتو برگردوندی؟
ا/ت: به من نگو تایگر کوچولو کثافت......
تهیونگ: چرا عشقم
ا/ت: یعنی واقعا نمیدونی(تهیونگ و هول میده)
تهیونگ: عشقم چرا اینطوری میکنی؟
ا/ت: عشقمو درد و کوفت زهر مار دیشب جنابعالی متو انقدر زدین که صورتم کبود شد
تهیونگ: من؟ نه
ا/ت: چرااااا اتفاقا
تهیونگ: چاگیا من مست بودم هیچی حالیم نشد ببخشید قشنگم
ا/ت: نمیبخشم
کوک:(خیره به بحث اون دوتا)
تهیونگ: وای کاش دستم بشکنه
ا/ت: امینننننن
تهیونگ: 😑دیگه چیکارت کردم
ا/ت: خیلی خری
تهیونگ: بابا میگم من مست بودم
ا/ت: نزدیک بود بهم تجا*وز کنی
کوک: چی؟!(تو شوک)
ا/ت: اره
تهیونگ: واقعا؟
ا/ت: ارههههههههه په نه په
تهیونگ: همون بهتر هیچی یادم نیاد
ا/ت:....
تهیونگ: الان..... ناراحتی
ا/ت: نههههههه اصلاااااااااااااا خیلیم خوشحالممممممممم"الکی"
تهیونگ: هوم برای جبرانش چیکار میتونم بکنم
ا/ت: هیچی فقط خفه شی انگار دنیارو بهم دادی مرسی اَه
تهیونگ: او بیب ببخشید دیگه
ا/ت: برو اونور
کوک: ا/تتتتتتتتتتتتتتتت
ا/ت: بلههههههههههههههه
کوک: غذات داره میسوزههههههه
ا/ت: عرررررررر، اخه تو چیکار به غذام داری
کوک: نمیدونم
تهیونگ: ا/تتتتتت
ا/ت: شما دوتا داداش چرا لال نمیشین
تهیونگ: ام چمدونیم
*ا/ت داره میوفت*
تهیونگ:(از پشت یعنی از کمر ا/ت و میگیره که نیوفت بعد چشم تو چشم میشن)
کوک: 😑صحنه ی درامایی
ا/ت:.........
تهیونگ: او ببخشید تایگر کوچولو
ا/ت:...........
۱۱.۹k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.