من را در آغوش بگیر p4
@:بریم کتاب خونه مدرسه
جانکوک و یو
چی کتاب خونه نه اونجا همیشه خلوته
نه نه نه نهه
$:نههههههههههههه
@:باشه باشه آروم تر اگه ار درس خوندن خوشت نمیاد خوب بگو پس تو یک جارو معرفی کن
$:اِ.م.اِم. ب.ب.بریم سینما
@:خ به فقط فکر فیلمو کردی؟
$:خوب..
نویسنده و یو
جانکوک دور و ورشو نگاه میکنه یک گلدون نظرش رو جلب میکنه و میگه گلدان اما بعد ادامش میده
$:گلدان رز
نویسنده و یو
اما جانکوک همهی اینهارا از خودش در آورده بود و نمیدانست فیلمی با این نام وجود داشته باشد
@:عه چه جالب قبلا دربارش شنیده بودم زیاد برای ما جالب نیست گفته باشم
جانکوک و یو
نکنه کارتون بچه گونست اما از قیافش معلومه مثبت سن مایه پس احتمالا ترسناکه بزار خودمو قوی و نترس جلوه بدم
$:نه منکه مشکلی ندارم قبلا یه صد باری دیده بودمش اگه گیر میدن من یه دایی دارم قیافش کپی منه کارت ملی اونو میارم
@:متمعینی،،، باشه اوکی ساعت چند؟
( ،،،،، به معنای مکث تولانی)
$:ساعت ۱۳ میام دنبالت تا ساعت ۱۴ اونجا باشیم
@:اوکی فقط کارت داییت یادت نره
جانکوک و یو
خوب بزن بریم خونه
(پرش زمانی ساعت ۱۲)
جانکوک و یو
اوه دیر شد زمان از دستم در رفت
رفتم یه دوش کوچیک گرفتم و وسایلم رو ور داشتم
حقیقت اینه که من هیچ خانواده ای ندارم شرکتی که براش کار مکنم برام
هم ماشین هم گواهی نامه هم کارت ملی جعلی درست کرده
سوفی و یو
خوب ساعت ۱۳:۳۰ چرا پس جانکوک نیومد؟
عه اوناش
$:بدو بیا که دیرمون شد
@:اومدم اومدم چرا انقدر دیر کردی؟
$:هیچی کارام طول کشید بدو بریم که از فیلم میمونیم
جانکوک و یو
داشتم با سرعت بالا رانندگی میکردم که سومی بهم گفت آروم تر نگران خودتم اینو که گفت تپش قلبم رفت بالا کنترولم دست خودم نبود نزدیک بود تصادف کنیم اما سوفی کاری کرد که حواسم بیاد سر جاش و صادف نکنیم.😍🥰😘❤️
جانکوک و یو
چی کتاب خونه نه اونجا همیشه خلوته
نه نه نه نهه
$:نههههههههههههه
@:باشه باشه آروم تر اگه ار درس خوندن خوشت نمیاد خوب بگو پس تو یک جارو معرفی کن
$:اِ.م.اِم. ب.ب.بریم سینما
@:خ به فقط فکر فیلمو کردی؟
$:خوب..
نویسنده و یو
جانکوک دور و ورشو نگاه میکنه یک گلدون نظرش رو جلب میکنه و میگه گلدان اما بعد ادامش میده
$:گلدان رز
نویسنده و یو
اما جانکوک همهی اینهارا از خودش در آورده بود و نمیدانست فیلمی با این نام وجود داشته باشد
@:عه چه جالب قبلا دربارش شنیده بودم زیاد برای ما جالب نیست گفته باشم
جانکوک و یو
نکنه کارتون بچه گونست اما از قیافش معلومه مثبت سن مایه پس احتمالا ترسناکه بزار خودمو قوی و نترس جلوه بدم
$:نه منکه مشکلی ندارم قبلا یه صد باری دیده بودمش اگه گیر میدن من یه دایی دارم قیافش کپی منه کارت ملی اونو میارم
@:متمعینی،،، باشه اوکی ساعت چند؟
( ،،،،، به معنای مکث تولانی)
$:ساعت ۱۳ میام دنبالت تا ساعت ۱۴ اونجا باشیم
@:اوکی فقط کارت داییت یادت نره
جانکوک و یو
خوب بزن بریم خونه
(پرش زمانی ساعت ۱۲)
جانکوک و یو
اوه دیر شد زمان از دستم در رفت
رفتم یه دوش کوچیک گرفتم و وسایلم رو ور داشتم
حقیقت اینه که من هیچ خانواده ای ندارم شرکتی که براش کار مکنم برام
هم ماشین هم گواهی نامه هم کارت ملی جعلی درست کرده
سوفی و یو
خوب ساعت ۱۳:۳۰ چرا پس جانکوک نیومد؟
عه اوناش
$:بدو بیا که دیرمون شد
@:اومدم اومدم چرا انقدر دیر کردی؟
$:هیچی کارام طول کشید بدو بریم که از فیلم میمونیم
جانکوک و یو
داشتم با سرعت بالا رانندگی میکردم که سومی بهم گفت آروم تر نگران خودتم اینو که گفت تپش قلبم رفت بالا کنترولم دست خودم نبود نزدیک بود تصادف کنیم اما سوفی کاری کرد که حواسم بیاد سر جاش و صادف نکنیم.😍🥰😘❤️
۱.۱k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.