من را در آغوش بگیر p5
جانکوک و یو
محکم زد تو گوشم
$:چیی آیییی درد داشت چرا زدی
چه محکم
@:ببخشید میدونم آخه نزدیک بود هردو مون رو به کشتن بدیی
$:ببخشید اما تو هم نباید اون کارو میکردی
@:چه کاری؟
$:نیادت نیست
@:بگو ببینم
پرش زمانی
جانکوک و یو
داشتم خیلی اوکی رانندگی میکردم
که یهو سوفی شروع به باز کردم دکمه های یقه لباسش شد دو سه تای اول رو باز کرد یک بوسه روی گونم گزاشت و ادامه داد تا جایی که چاک سینش دیده شد
ای واییییییییییی چه سینه های بزرگیییی
سوفی و یو
گرمم رود با خودم گفتم چند تا دکمه لباسمو باز کنم جلنکوک که داره رانندگی میکنه حواسش به من نیست چند تای اول رو باز کردم که دیدم جانکوک داره زیر چشی نگاه میکنه
یک بوسه روی گونش گذاشتم که هم دلبری کنم هم خجالت بکشه دیگه نگاه نکنه بقیه دکمه هامو باز کردم تا جایی که چاک سینم معلوم شد
دیدم جانکوک بیشتر از قبل بام زل زده
البته نه به من بلکه به سینه هام
برگشت به زمان حال
$:حقیقت اینه که
جانکوک و یو
شروع کردم به جیغ کشیدن
$:لطفا قول میدم فقط یک لیس
@؛چیییی
$:از بستنیت بده
@:اما من که بستنی ندارم
$:آها راست میگی آخه خیلی حوس کردم بریم بستنی بخوریم
@:منظورتو فهمیدم
سکوتتتتتتتتت
@:آره بریم فقط کج؟
$:تو قبول کن مکان با من
@:خوب قبوله
$:بزم بریم
پرش زمانی
$:اینم از این بریم تو تا داغه بخوریم
(به قول معروف)
@:چیییییییی اینجا که
ولش کن
راستی اون حرفی که زدی
$:(سرخ شدم) چی کدوم حرف
@:که بهتره تا داغه بخوریم
اما بستنی که سرده وگرنه آب میشه
$:ههههه دوست دختر ساده من قربونت برم
پایان
محکم زد تو گوشم
$:چیی آیییی درد داشت چرا زدی
چه محکم
@:ببخشید میدونم آخه نزدیک بود هردو مون رو به کشتن بدیی
$:ببخشید اما تو هم نباید اون کارو میکردی
@:چه کاری؟
$:نیادت نیست
@:بگو ببینم
پرش زمانی
جانکوک و یو
داشتم خیلی اوکی رانندگی میکردم
که یهو سوفی شروع به باز کردم دکمه های یقه لباسش شد دو سه تای اول رو باز کرد یک بوسه روی گونم گزاشت و ادامه داد تا جایی که چاک سینش دیده شد
ای واییییییییییی چه سینه های بزرگیییی
سوفی و یو
گرمم رود با خودم گفتم چند تا دکمه لباسمو باز کنم جلنکوک که داره رانندگی میکنه حواسش به من نیست چند تای اول رو باز کردم که دیدم جانکوک داره زیر چشی نگاه میکنه
یک بوسه روی گونش گذاشتم که هم دلبری کنم هم خجالت بکشه دیگه نگاه نکنه بقیه دکمه هامو باز کردم تا جایی که چاک سینم معلوم شد
دیدم جانکوک بیشتر از قبل بام زل زده
البته نه به من بلکه به سینه هام
برگشت به زمان حال
$:حقیقت اینه که
جانکوک و یو
شروع کردم به جیغ کشیدن
$:لطفا قول میدم فقط یک لیس
@؛چیییی
$:از بستنیت بده
@:اما من که بستنی ندارم
$:آها راست میگی آخه خیلی حوس کردم بریم بستنی بخوریم
@:منظورتو فهمیدم
سکوتتتتتتتتت
@:آره بریم فقط کج؟
$:تو قبول کن مکان با من
@:خوب قبوله
$:بزم بریم
پرش زمانی
$:اینم از این بریم تو تا داغه بخوریم
(به قول معروف)
@:چیییییییی اینجا که
ولش کن
راستی اون حرفی که زدی
$:(سرخ شدم) چی کدوم حرف
@:که بهتره تا داغه بخوریم
اما بستنی که سرده وگرنه آب میشه
$:ههههه دوست دختر ساده من قربونت برم
پایان
۱.۱k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.