why you
part ¹
ویو یونا
صبح با نسیم هوا از خواب بیدار شدم"کی با نسیم بیدار میشه که این بیدار شده"رفتم لباسمو پوشیدم و رفتم پایین صبحونه خوردم واز مامان بابام خداحافظی کردم و دوباره رفتم پیش استاد دانشگاه واسم سواله همه از مدرسه و دانشگاه بدشون میاد من اسکل "خودتم میدونی" عاشق دانشگاه هستم وارد کلاس شدم که مدیر اومد تو
مدیر:خب سلام ب همه من مدیر شما هستم و اینو باید بدونین که همه شما دو سال دیگه فارغالتحصیل میشین به شهری که دلتون میخواد ولی هرکس به شرکت مد و فشن تو سئول بره یعنی خیلی درسش خوبه
سومی:من حتما میرم
سولی:من نمیدونم کجا میرم
همه:یونا تو کجا میری
یونا:حقیقتا نمیدونم شاید دلم خواست همینجا بمونم "خنده"
مدیر:فکر کنم فقط خانم مین برن چون پسر عموی یونا دوست رئیس شرکت مد و فشن سئوله حالا تا دو سال دیگه معلوم میشه
یونا:مدیر دو اینجوری نگین "اخم"
استاد:مدیر میشه برین بیرون
"ساعت ۷ شب"
استاد:خب کلاژ تمامه بچهها شب خوبی داشته باشین فردا هم تعطیله
یونا: خداحافظ استاد
"وسط راه"
-شروع مکالمه"
یونا:سلام مینا چطوری
مینا:خوبم تو چطوری یونا
یونا:هنوز تو سئول تنهایی
مینا:یس ولی خیلی زود یه دوست پیدا میکنم
یونا:مینا نظرت چیه برای فارغالتحصیلم بیام سئول
مینا:اووووو تا دوسال دیگه شبتم خوش
یونا:خداحافظ"خنده"
"پایان مکالمه"
"خونه"
یونا:سلامممممممممم
م.یونا:سلام دختر گل مامان
پ.یونا:غذا خوردی
یونا:اره شب خوش
"دوسال بعد"
یونا:خداحافظ دگو"رفت"
"سئول"
مینا:وای وای ذوق دارم یونااااااااااا"ذوق"
یونا:میناااااااااااااا دلم برات تنگ شده بود
مینا:همچنین خب یونا این دوست جدید من
یونا:سولا"تعجب"
سولا:یونا"تعجب"
مینا:همو میشناسین
یونا:این دوست دختر یونگیه خب چخبر از شما
مینا:یونا میای خونه من بمونی
یونا:من تو سئول خونه ای از خانواده مامانم دارم
مینا:پس احمق چرا این همه مدت نیومدی پیشم"گریه الکی"
یونا:نمیدونم یه سوال سولا یونگی هنوز با رئیس شرکت مد. و فشن دوست هست
سولا:اره حالا چرا
یونا:میخوام برای کار برم اونجا
سولا:اسکل اونا منتظر جواب تو هستن یونگی برات یه فایل فرستاد مربوط به استخدات بود چون اونا خیلی از تو خوششون اومده
یونا:واقعا کی برم
سولا:الان یونگی اونجاس بیا با مینا بریم
"شرکت ته"
ته:سلام نونا چیشده
سولا:من برات همونی که میخواست شو اوردم یونا این رئیس این شرکته
ته:این همونی هست که یک ساله منتظر جوابشم"ذوق"
یونا:سلام من مین یونا هستم "تعظیم"
یونگی:چاگیاااااااااا....اوا سلام یونا
یونا:گربه چطوری
یونگی:عالی"خنده"
سولا:یونگی نکنه الان که تهیونگ و تو هستین اونم هست
جیمین:سلام "سرد"
یونا:چه نازه"میره لپاشو بکشه"
یونگی:دختر وایسا وایسا این رطبه یک"یونا رو میکشه عقب"
سولا:
ویو یونا
صبح با نسیم هوا از خواب بیدار شدم"کی با نسیم بیدار میشه که این بیدار شده"رفتم لباسمو پوشیدم و رفتم پایین صبحونه خوردم واز مامان بابام خداحافظی کردم و دوباره رفتم پیش استاد دانشگاه واسم سواله همه از مدرسه و دانشگاه بدشون میاد من اسکل "خودتم میدونی" عاشق دانشگاه هستم وارد کلاس شدم که مدیر اومد تو
مدیر:خب سلام ب همه من مدیر شما هستم و اینو باید بدونین که همه شما دو سال دیگه فارغالتحصیل میشین به شهری که دلتون میخواد ولی هرکس به شرکت مد و فشن تو سئول بره یعنی خیلی درسش خوبه
سومی:من حتما میرم
سولی:من نمیدونم کجا میرم
همه:یونا تو کجا میری
یونا:حقیقتا نمیدونم شاید دلم خواست همینجا بمونم "خنده"
مدیر:فکر کنم فقط خانم مین برن چون پسر عموی یونا دوست رئیس شرکت مد و فشن سئوله حالا تا دو سال دیگه معلوم میشه
یونا:مدیر دو اینجوری نگین "اخم"
استاد:مدیر میشه برین بیرون
"ساعت ۷ شب"
استاد:خب کلاژ تمامه بچهها شب خوبی داشته باشین فردا هم تعطیله
یونا: خداحافظ استاد
"وسط راه"
-شروع مکالمه"
یونا:سلام مینا چطوری
مینا:خوبم تو چطوری یونا
یونا:هنوز تو سئول تنهایی
مینا:یس ولی خیلی زود یه دوست پیدا میکنم
یونا:مینا نظرت چیه برای فارغالتحصیلم بیام سئول
مینا:اووووو تا دوسال دیگه شبتم خوش
یونا:خداحافظ"خنده"
"پایان مکالمه"
"خونه"
یونا:سلامممممممممم
م.یونا:سلام دختر گل مامان
پ.یونا:غذا خوردی
یونا:اره شب خوش
"دوسال بعد"
یونا:خداحافظ دگو"رفت"
"سئول"
مینا:وای وای ذوق دارم یونااااااااااا"ذوق"
یونا:میناااااااااااااا دلم برات تنگ شده بود
مینا:همچنین خب یونا این دوست جدید من
یونا:سولا"تعجب"
سولا:یونا"تعجب"
مینا:همو میشناسین
یونا:این دوست دختر یونگیه خب چخبر از شما
مینا:یونا میای خونه من بمونی
یونا:من تو سئول خونه ای از خانواده مامانم دارم
مینا:پس احمق چرا این همه مدت نیومدی پیشم"گریه الکی"
یونا:نمیدونم یه سوال سولا یونگی هنوز با رئیس شرکت مد. و فشن دوست هست
سولا:اره حالا چرا
یونا:میخوام برای کار برم اونجا
سولا:اسکل اونا منتظر جواب تو هستن یونگی برات یه فایل فرستاد مربوط به استخدات بود چون اونا خیلی از تو خوششون اومده
یونا:واقعا کی برم
سولا:الان یونگی اونجاس بیا با مینا بریم
"شرکت ته"
ته:سلام نونا چیشده
سولا:من برات همونی که میخواست شو اوردم یونا این رئیس این شرکته
ته:این همونی هست که یک ساله منتظر جوابشم"ذوق"
یونا:سلام من مین یونا هستم "تعظیم"
یونگی:چاگیاااااااااا....اوا سلام یونا
یونا:گربه چطوری
یونگی:عالی"خنده"
سولا:یونگی نکنه الان که تهیونگ و تو هستین اونم هست
جیمین:سلام "سرد"
یونا:چه نازه"میره لپاشو بکشه"
یونگی:دختر وایسا وایسا این رطبه یک"یونا رو میکشه عقب"
سولا:
۳.۰k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.