فیک عشق جادو تصادف قسمت ۸۳
جون کوک: دلم تنگ شده بود برات واسهی همین اومدم
ات ا: خندیدم من که همیشه کنارتم
یهو به ساعتم نگاه کردم خوب دیگه وقت رفتن منه
جون کوک: میشه از کناره من نریییی لطفا
ات ا: نمیتونم ببخشید تو برو خونه
بهت گفتم که یکی مثل من میاد نترس
اون قیافه اش شبیه ای منه اما روح اش و قلبش منم قول میدم بیام
جون کوک: باشه میتونم بغلت کنم
ات ا: آره معلومه
جون کوک محکم بغل کرد و بوسیدش
ات ا : شیطون شدی هااااا پسر کوچولو منیی
خدانگهدار
ات ا: خندیدم من که همیشه کنارتم
یهو به ساعتم نگاه کردم خوب دیگه وقت رفتن منه
جون کوک: میشه از کناره من نریییی لطفا
ات ا: نمیتونم ببخشید تو برو خونه
بهت گفتم که یکی مثل من میاد نترس
اون قیافه اش شبیه ای منه اما روح اش و قلبش منم قول میدم بیام
جون کوک: باشه میتونم بغلت کنم
ات ا: آره معلومه
جون کوک محکم بغل کرد و بوسیدش
ات ا : شیطون شدی هااااا پسر کوچولو منیی
خدانگهدار
۴.۹k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.