فیک عشق جادو تصادف قسمت ۸۲
جون کوک تصمیم گرفت به لندن بره
همون جایی که ات ا زندگی میکرد
و این آهنگ رو خوند همه ای طرفدارها گریه میکردن چون جون کوک اسم ات ا رو داد میزد وقتی که کنسرت به اتمام رسید
جون کوک تصمیم گرفت به خونه ای که
با ات ا زندگی میکرد و به یاد اون شب چون بدجوری دلش تنگ شده بود برای ات ا
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی
گریه میکرد تاشب نشست تا اینکه ات ا با اون بالهای قشنگش وارد شد
جون کوک ذوق کرده بود سلام خوبی
ات ا: سلام خوبم تو خوبی
اجرای ات عالی بود دیدم ممنونم ازت
جون کوک: جات خیلی خالیه عه
ا ت ا: شانس دیگه دم خونه ای من چکار میکنی
همون جایی که ات ا زندگی میکرد
و این آهنگ رو خوند همه ای طرفدارها گریه میکردن چون جون کوک اسم ات ا رو داد میزد وقتی که کنسرت به اتمام رسید
جون کوک تصمیم گرفت به خونه ای که
با ات ا زندگی میکرد و به یاد اون شب چون بدجوری دلش تنگ شده بود برای ات ا
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی
گریه میکرد تاشب نشست تا اینکه ات ا با اون بالهای قشنگش وارد شد
جون کوک ذوق کرده بود سلام خوبی
ات ا: سلام خوبم تو خوبی
اجرای ات عالی بود دیدم ممنونم ازت
جون کوک: جات خیلی خالیه عه
ا ت ا: شانس دیگه دم خونه ای من چکار میکنی
۹.۱k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.