ســـتاره شـب هایـے مـن🖤💫
ســـتارهشـبهایـےمـن🖤💫
𝒔𝒕𝒂𝒓 𝒐𝒇 𝒎𝒚 𝒏𝒊𝒈𝒉𝒕𝒔
پارت ⁴
از دید جیمین
صب بود ک با افتادن برگ روی صورتم بیدار شدم
یونا توی بغلم خوابیده بود و سرش رو رو سینم گذاشته بود
میخواستم بیدارش کنم ک بریم تو چون هوا سرده ولی دلم نیومد
داشت تکون میخورد ک خودمو ب خواب زدم
از دید یونا
صب ک بیدار شدم دیدم تو بغل جیمینم
اولش تکونی نخوردم ک بیدارش نکنم ولی بعدش یهو بلند شدم چون ک ممکن بود کسی مارو ببینه
-چیشد😐😳
+ببخشید جیمین من دیشب خوابم برد😔
-ن بابا عیبی نداره
+بازم ببخشید
اینو گفتم و دوییدم تو
رفتم تو اتاقم و لباسمو عوض کردم
بعدش خانم چو گفت ک باید اتاق جیمینو تمیز و مرتب کنم
رفتم تو اتاق ک دیدم جیمین توعه
نمیدونم کی رفت تو و لباسشو عوض کرد
+ببخشید جیمین نمیدونستم تو اتاقی در نزدم
اومدم اتاقتو مرتب کنم
-اوم باشه راحت باش
شروع کردم ب گرد گیری بعدش تا کردن لباسای نامرتب
مرتب کردن قفسه عطر هاش
و زیر چشم گاهی ب جیمین نگا میکردم ک اونم نگام میکرد
بعد از تموم شدن
+چیزی میخوای بیارم؟
-ی قهوه میخوام
𝒔𝒕𝒂𝒓 𝒐𝒇 𝒎𝒚 𝒏𝒊𝒈𝒉𝒕𝒔
پارت ⁴
از دید جیمین
صب بود ک با افتادن برگ روی صورتم بیدار شدم
یونا توی بغلم خوابیده بود و سرش رو رو سینم گذاشته بود
میخواستم بیدارش کنم ک بریم تو چون هوا سرده ولی دلم نیومد
داشت تکون میخورد ک خودمو ب خواب زدم
از دید یونا
صب ک بیدار شدم دیدم تو بغل جیمینم
اولش تکونی نخوردم ک بیدارش نکنم ولی بعدش یهو بلند شدم چون ک ممکن بود کسی مارو ببینه
-چیشد😐😳
+ببخشید جیمین من دیشب خوابم برد😔
-ن بابا عیبی نداره
+بازم ببخشید
اینو گفتم و دوییدم تو
رفتم تو اتاقم و لباسمو عوض کردم
بعدش خانم چو گفت ک باید اتاق جیمینو تمیز و مرتب کنم
رفتم تو اتاق ک دیدم جیمین توعه
نمیدونم کی رفت تو و لباسشو عوض کرد
+ببخشید جیمین نمیدونستم تو اتاقی در نزدم
اومدم اتاقتو مرتب کنم
-اوم باشه راحت باش
شروع کردم ب گرد گیری بعدش تا کردن لباسای نامرتب
مرتب کردن قفسه عطر هاش
و زیر چشم گاهی ب جیمین نگا میکردم ک اونم نگام میکرد
بعد از تموم شدن
+چیزی میخوای بیارم؟
-ی قهوه میخوام
۲.۸k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.