ندیمه عمارت
#ندیمه عمارت
P3
×من میپوشونمت
&خودم میپوشم
×دستاشو گرفتم و نزاشتم تکون بخوره و چسبوندمش به دیوار و لبام رو لباش گذاشتم مک میزدم ولی هم راهی نمیکرد ابش رو گاز گرفتم تا هم راهیم کنه ولی نکرد گذاشتم نفس بکشه که سرشو انداخت پایین و خجالت کشیده بود منم بلندش کردم و گذاشتمش رو تخت و رفتم در رو قفل کردم خواستم لباس هاشو دربیارم که نزاشت و خجالت میکشید
&نه لطفا بزار خودم عوض کنم لباسم رو
باخجالت گفت
×به حرفش گوش نکردم و لباسش رو دراوردم بدن سفیدی داشت دلم میخواست همین الان باهاش رابطه داشتم ولی هیف پریودی سوتینش رو باز کردم تا راحت بخوابه و فقط با یه تیشرد گذاشتمش تو بغلم که لباش رو خوردم مزه تی گیلاش میداد خواستم ببرمش حمام ولی خسته بود دراز کشیدم گذاشتمش رو خودم یه کم دست به سینش زدم که فکر کنم دردش گرفت چون فشار دادم ولی اروم تیشرتش رو دادم با و یکی از سینهاش رو خوردم خیلی خوش مزه بود ولی ات داشت گریه میکرد منم دست از این کار برداشتم پرسیدم چی شوده بیبی گرل
&توروخدا ولم کن میترسم من هنوز ۱۷ سالمه میترسم نکن
×من که کاری نکردم چرا گریه میکنی بیب
&دردم میگیره وقتی سینم رو میخوری 😭😭
×خوب زود تر میگفتی
&مترسیدم ارباب
×بهم نگو ارباب بگو عشقم یا ددی
&نمیخوام ارباب
×نگو عشقم بگو ددی ابن رو دیگه باید بگی
&چشم
×ددی یادت رفت دوباره بگو
&چشم ددی
×افرین بیب حالا بیا بخوابیم و من زیر دلت رو برات ماساژ بدم
&باشه
×تیشرتش رو دادم بالا از قست این کار رو کردم تا سینه هاشو از دوباره ببینم سینه های صورتیش ادم رو دیونه میکنه
۳صبح ویو
×بیدار شودم دیدم ات نیست ولی سوتینش هست من میدونم بدونه سوتین جایی نمیره پس تو اتاق و هنوز در قفل بود صداش زدم که جواب داد
&بله
×کجایی
&دستشویی
×اها زود بیا پیشم
&باشه الان میام
×زود میخوات
&اومدم اومدم
×بدو
&دو دقیقه رفتم چه زود بیدار شودی
×اره حالا بوس بده
&نمیخوام پرو
×مهم نیست خودم میگیرم و از دستش گرفتمش و لباشو خوردم این دفه همراهی کرد منم هی صدای بوسه هام رو بیشتر میکردم بعد از ۵مین از هم جدا شودیم
×بیب لبات مزه ای گیلاس میده
&مرسی ددی توهم لبات مزه ای توت فرنگی میده
وبعد خوابیدیم
#ادیونگی
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
لایک و کامنت یادتون نره
P3
×من میپوشونمت
&خودم میپوشم
×دستاشو گرفتم و نزاشتم تکون بخوره و چسبوندمش به دیوار و لبام رو لباش گذاشتم مک میزدم ولی هم راهی نمیکرد ابش رو گاز گرفتم تا هم راهیم کنه ولی نکرد گذاشتم نفس بکشه که سرشو انداخت پایین و خجالت کشیده بود منم بلندش کردم و گذاشتمش رو تخت و رفتم در رو قفل کردم خواستم لباس هاشو دربیارم که نزاشت و خجالت میکشید
&نه لطفا بزار خودم عوض کنم لباسم رو
باخجالت گفت
×به حرفش گوش نکردم و لباسش رو دراوردم بدن سفیدی داشت دلم میخواست همین الان باهاش رابطه داشتم ولی هیف پریودی سوتینش رو باز کردم تا راحت بخوابه و فقط با یه تیشرد گذاشتمش تو بغلم که لباش رو خوردم مزه تی گیلاش میداد خواستم ببرمش حمام ولی خسته بود دراز کشیدم گذاشتمش رو خودم یه کم دست به سینش زدم که فکر کنم دردش گرفت چون فشار دادم ولی اروم تیشرتش رو دادم با و یکی از سینهاش رو خوردم خیلی خوش مزه بود ولی ات داشت گریه میکرد منم دست از این کار برداشتم پرسیدم چی شوده بیبی گرل
&توروخدا ولم کن میترسم من هنوز ۱۷ سالمه میترسم نکن
×من که کاری نکردم چرا گریه میکنی بیب
&دردم میگیره وقتی سینم رو میخوری 😭😭
×خوب زود تر میگفتی
&مترسیدم ارباب
×بهم نگو ارباب بگو عشقم یا ددی
&نمیخوام ارباب
×نگو عشقم بگو ددی ابن رو دیگه باید بگی
&چشم
×ددی یادت رفت دوباره بگو
&چشم ددی
×افرین بیب حالا بیا بخوابیم و من زیر دلت رو برات ماساژ بدم
&باشه
×تیشرتش رو دادم بالا از قست این کار رو کردم تا سینه هاشو از دوباره ببینم سینه های صورتیش ادم رو دیونه میکنه
۳صبح ویو
×بیدار شودم دیدم ات نیست ولی سوتینش هست من میدونم بدونه سوتین جایی نمیره پس تو اتاق و هنوز در قفل بود صداش زدم که جواب داد
&بله
×کجایی
&دستشویی
×اها زود بیا پیشم
&باشه الان میام
×زود میخوات
&اومدم اومدم
×بدو
&دو دقیقه رفتم چه زود بیدار شودی
×اره حالا بوس بده
&نمیخوام پرو
×مهم نیست خودم میگیرم و از دستش گرفتمش و لباشو خوردم این دفه همراهی کرد منم هی صدای بوسه هام رو بیشتر میکردم بعد از ۵مین از هم جدا شودیم
×بیب لبات مزه ای گیلاس میده
&مرسی ددی توهم لبات مزه ای توت فرنگی میده
وبعد خوابیدیم
#ادیونگی
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
لایک و کامنت یادتون نره
۳.۱k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.