۶
مطلب
۱۰۵
دنبال کننده
۶۲۶
دنبال شونده
آخر ای مادر زمانی من جوانی شاد بودم
سر به سر دنیا اگر غم بود من فریاد بودم
صید من بودند مه رویان و من صیاد بودم
بهر صدها دختر شیرین صفت فرهاد بودم
چرخ گردون زآسمان کوبیده اینسان برزمینم
آسمان قبر هزاران ناله کنده بر جبینم
کو به کو پیچیده دنبال تو فریاد حزینم
آسمان ای آسمان مشکن چنین بال و پرم را
بال و پر دیگر چرا ویران که کردی پیکرم را
بسکه بر سنگ مزار عمر کوبیدی سرم را
یاری امشب مهلتی ده تا ببینم مادرم را
سربه بالینش نهم گویم کلام آخرم را
گویمش مادر چه سنگین بوداین باری که بردم
خون چرا قی میکنم مادر مگ سلام خون که خوردم
دیگراینسان من برای هر کسی مردی عجیبم
زآستان دوستان مطرود و در هرجا غریبم
دستتان را میفشارم با دودست استخوانی
آخر امشب رهسپارم سوی خواب جاودانی
هرچه کردم یانکردم هرچه بودم در گذشته
گرچه بود ازتار دل تار ازدل و پودم گسسته
عذر میخام کنون و با تنی در هم شکسته
میخزم با سینه تا دامان یارم را بگیرم
آرزو دارم که زیر پای دلدارم بمیرم
تا لباس عقد خود پیچد به دور پیکر من
که نبیند بی کفن فرزند خود را مادر من.