نمیدانم چرا مدام احساس میکنم گوشه ای در همین حوالی نشسته ای ...

باختم!صادقانه می گویمشرمم رابه چشم هایشقلبم رابه حرف هایش و ...

به سرم زده #امشب بیقراری هایم رابسپارم به دست باد دلتنگی های...

بی خبر آمدی دلِ مُرده ام را تکاندی وبی هوا رفتی ... انگار که...

اےڪاش خدا قلمش را دست مےگرفت و اینبار اوبھ جاے من مے آمد و د...

برگشتن آدم به جایی که شکست خورده بود اشتباه محضه...توی عشق، ...

اون شبایی که گریه میکنی صبحش یجورایی خوشگلتریمثل کوچه ای که ...

چشم هایم راکه میبندمخواب دریا را میبینم چیزی شبیه چشم هایش!م...

اولین باری که دیدمش تو یه جمع شلوغ بود ، تواون شلوغی آروم بو...

بعضی ازآدمها از یه جایی به بعد دیگه ازته دل نمیخندن،نه اینکه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط