ترس من فقط خنده و گریه ی انسان هاس
اگه می شود هر چیز رو با پول خرید کمی برای مادرم جوانیکمی برا...
اشک بریز فقط بخاطر غروب جعمه
من که دق کردم
دوست داشتن یک فرد این است که پیر شودن با هاشو بپزیریم
وقتی اشکی چکید انسانی تنها شد
ارزش ازرش ازرش تو ارزش بدون اون وقت همیشه همه چیز فرق داره
خیلی سخته ماه بشه همدمت خیلی
میمیرم نرو این دو کلمه رو هیچ نگفتم که تلافی کنم توهم نگفتی ...
ببین می خوام یه چیزی بگموقتی رسیدی سر دو راهی همه می گن انتخ...
هیچ کس بخاطر خود پادشاه بهش نزدیک نمی شد به خاطر ملکه
این رخ رنگ رنگ من هر نفسی چه می شودبی هوسی مکن ببین کار هوسی...
همیشه در خیال من ز شعله گرم تر توییچه گرم دوست دارمت اجاق سر...
هستم اما خالی
عاشق اون چشم هستم که دنیا رو از یه زاویه دیگه می بینه نه مثل...
دلم الان یه بشقاب پرشو میذخواد
یک ثانیه یک عمر