تماشای اجزای شکسته ی پسرت و صورت رنج کشیدش بقدری برات لذت
تماشای اجزای شکستهی پسرت و صورت رنج کشیدش بقدری برات لذت بخش بود که دستی که برای بلند کردنت از روی زمین به سمتت دراز شده بود رو برای بار چندم پس زدی سرکار..
بی رحم بودی، با اون چشمای سردت بهش خیره شدی، به همون پروانه ای که بهش گفته بودی پناهشی.
با چشمایی که یروزی پروانتو میپرستیدن به سوختن بال های تازه جون گرفتش لبخند زدی یادت میاد؟!
تو مقصر شباهتت به گرمای شمعی بودی که پروانه گمش کرده بود.
صدای ترسیدهاش رو نشنیدی،لرزش چونش از روی درد رو ندیدی،فریاد اشکاش رو نادیده گرفتی درست وقتی که داد میزد ترکش نکن توی اتیش تنهایی سوزوندیش.
درسته سرکار پروانه اشتباه کرده بود..
اشتباه تاوان داره و تاوان این اشتباه مرگ بود!
19 November 2024
بی رحم بودی، با اون چشمای سردت بهش خیره شدی، به همون پروانه ای که بهش گفته بودی پناهشی.
با چشمایی که یروزی پروانتو میپرستیدن به سوختن بال های تازه جون گرفتش لبخند زدی یادت میاد؟!
تو مقصر شباهتت به گرمای شمعی بودی که پروانه گمش کرده بود.
صدای ترسیدهاش رو نشنیدی،لرزش چونش از روی درد رو ندیدی،فریاد اشکاش رو نادیده گرفتی درست وقتی که داد میزد ترکش نکن توی اتیش تنهایی سوزوندیش.
درسته سرکار پروانه اشتباه کرده بود..
اشتباه تاوان داره و تاوان این اشتباه مرگ بود!
19 November 2024
۱.۲k
۱۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.