پارت ۹

درو باز کرد:
_خب بفرمایین
+بله چشم
_ خب بیا پیاده بریم نزدیکه
+باشه
(یه چند دقیقه سکوت بود که یکدفعه ا/ت گفت)
+ممنون نیاز به همچین کاری نیست
_خواهش می کنم به هر حال تو ارمی البته اگه اشتباه نکنم درسته
+از کجا میدونین(کیوت و متعجب)
_(لبخند میزنه) ای دختر تو حیلی بانمکی
+ممنون
_خب یه ذره از خودت بگو من حتی اسمت رو هم نمیدونم
+اوهوم باشه خب من ا/ت هستم ۲۳ سالمه حسابداری خوندم کره ای نیستم و فامیلیم رو هم اینجا عوض کردم چون نمیشد با اون یکی
_کجایی؟
+من ایرانی ام
_ ایرانی ها چهرشون چجوریه؟
+ام خوب عین همیم مثل من
_پس همشون خوشگلن(زیرلب) خب رسیدیم بیا تو
+بلع
رفتیم تو یه میز اون اخر بود نشستیم اونجا کوک نشست روبه روم هیچ چیز نمیتونستم حالم رو توصیف کنه خیلی خوشحال بودم
_چی میخوری
+ من هیچی
_نمیشه که بگو چی میخوای