طناب را به گردنم انداختن گفتند :آخرین آرزویت, گفتم :دیدار
طناب را به گردنم انداختن گفتند :آخرین آرزویت, گفتم :دیدار یار!
گفت :خسته است, راستش تا صبح طناب را بافته است...
گفت :خسته است, راستش تا صبح طناب را بافته است...
۱.۱k
۰۷ مهر ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.