رمان رفیقای اصکل پارت سوم
رمان رفیقای اصکل #پارتسوم
خلاصه رفدیم که دنبال کار بگردیم=-=🍳
لیوای: هانجی دست منو ول نمیکنی ! الکی حرف نمیزنی ! دست به هیچی نمیزنی ! اوکی!؟
هانجی : اوک =-=🍳
من : خب موفق باشید =-=🍳
هانجی و لیوای :همچنین=-=🍳
هانجی: من که بعید میدونم به این شیوتای اصکل کار بدن=-=🍳
شیوتا: تو نظر نده=-=🍳
لیوای : کوبیدن مای تابه ها توسر منو هانجی :
من و هانجی : ببخشید ؛-؛🍳
لیوای: بعضی وقتا فکر میکنم قرار همیشه مث بچه ها باقی بمونید بهتره بگم فکر نمیکنم کاملا مطمعنم =-=🍳
من : 🤐🤐🤐
لیوای: هانجی بدو بیا دیه اصکل =-=🍳
هانجی : اومدم باو!
خب دیگه بریم ک جدی بشیم😐😂
ادامه رمان رفیقای اصکع برا بعد😐
نویسنده: خدم😌
لیوای:👇
@ACKERMAN
هانجی:👇
@H.Y.G
خلاصه رفدیم که دنبال کار بگردیم=-=🍳
لیوای: هانجی دست منو ول نمیکنی ! الکی حرف نمیزنی ! دست به هیچی نمیزنی ! اوکی!؟
هانجی : اوک =-=🍳
من : خب موفق باشید =-=🍳
هانجی و لیوای :همچنین=-=🍳
هانجی: من که بعید میدونم به این شیوتای اصکل کار بدن=-=🍳
شیوتا: تو نظر نده=-=🍳
لیوای : کوبیدن مای تابه ها توسر منو هانجی :
من و هانجی : ببخشید ؛-؛🍳
لیوای: بعضی وقتا فکر میکنم قرار همیشه مث بچه ها باقی بمونید بهتره بگم فکر نمیکنم کاملا مطمعنم =-=🍳
من : 🤐🤐🤐
لیوای: هانجی بدو بیا دیه اصکل =-=🍳
هانجی : اومدم باو!
خب دیگه بریم ک جدی بشیم😐😂
ادامه رمان رفیقای اصکع برا بعد😐
نویسنده: خدم😌
لیوای:👇
@ACKERMAN
هانجی:👇
@H.Y.G
۱۰.۱k
۰۳ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.