عاشقانه
گمانم کار چشمم بود که رازم برملا شد زود
نباید ساده میفهمید که چشمش شد همه چیزم
من آن دلتنگ مغرورم که اشکم را نمیبیند
اگر صد بار دیگر از غمش در خود فرو ریزم
کمک کردم که برخیزد ولی افتادم از چشمش
نمیبیند که از جام خیالاتش چه لبریزم!
نباید ساده میفهمید که چشمش شد همه چیزم
من آن دلتنگ مغرورم که اشکم را نمیبیند
اگر صد بار دیگر از غمش در خود فرو ریزم
کمک کردم که برخیزد ولی افتادم از چشمش
نمیبیند که از جام خیالاتش چه لبریزم!
۹.۰k
۲۶ مرداد ۱۴۰۱