برترین عشق پارت ۷
موضوع رو به همه گفتیم خداروشکر هیچ مشکلی نبود یکم که به سوریاتا و تهیونگ دقت کردم دیدم دارن به هم نگاه میکنن من زدم به بازو جونگ کوک کوک:چیه من:اونجا رو تهیونگ و سوریاتا جونگ کوک یه نگاه کرد کوک:انگار اینام همو دوست دارن من:سوریاتا دیشب بهم گفته بود من ازش خوشم میاد ولی من فکر میکردم مست کرده کوک:حتما عشقشون دو طرفس من:درسته بعد چند دقیقه همه رفتن منم رفتم لباسامو از خونه سوریاتا بردم گذاشتم خونه جونگ کوک من:آخخ کوک:یون هی چی شد خوبی من:یه شب بد خوابیدم این موچ دستم رگ به رگ شد هرچیو تکون میدم درد میگیره یا بلند میکنم کوک:عشقم میگفتی برات میاوردم خوب چرا کار میکشی بعد اومد ساکمو برد تو اتاق خودش و اومد طرفم دستمو گرفت من:چیکار میکنی کوک:میخوام بچرخونمش که رگا دستت وا شه من:نه کوک:عزیزم نمیشه که اینجوری بمونه بعد بردم نشوندم رو مبل و موچه دستمو میچرخید من:آیی کوک:تحمل کن من:خیلی دردش بده آهه بعد چند دقیقه چرخوندن ول کرد کوک:عشقم الان بهتری استرس نداری من:نه بهترم بعد گرفتم بغلش کردم اونم بغلم کرد کوک:فدات بشم من:خدانکنه کوک:الان یه حس خوبی تو قلبم دارم منم همینطور یون هی وقتی تو مهمونی آهنگ زدی من قلبم بدجور لرزید من:مال من تیر کشید وقتی دستبند تو دستتو دیدم خیلی تیرکشید جونگ کوک من قلبم چند سال بود بخاطرت فکر میکردم کار نمیکنه کوک:این حرف و نزن فقط خودت نیستی منم بودم عشقم من بهت قول میدم دیگه هیچ وقت ولت نکنم و دیگه تا آخر عمر پیش هم باشیم چقدرم خوشگل شده بودی تو مهمونی دیشب من از همون موقع از در اومدی تو با اون ماسک خوشگلت عاشقت شدم واقعا بعد که فهمیدم اون دختر خوشگل تویی قلبم لرزید من:دیدم لیوان از دستت افتاد کوک:درسته من محوت شده بودم انقدر محوت شده بودم که نفهمیدم تهیونگ داره صدام میکنه بعد دستشو گذاشت رو صورتم انگوشتشو رو لبام میکشید همون موقع اومد جلوتر کوک:میخوام یه دل سیر ببوسمت و لبات و بخورم طعمش عالیه بعد منو کشید جلوتر و لباشو گذاشت رو لبام و لبامو میخورد و گاز میگرفت منم:همراهیش کردم تند تند لبامو میخورد و گاز میگرفت دردش برام مهم نبود گازم میگرفت خیلی آروم دندوناشو رو لب پایینم فشار میداد لب پایینمو میخورد منم لب بالاشو مک میزدم لب پایینمو هی لیس میزد و میخورد زبونشو میکشید روش بعد جاشو عوض کرد و لب بالامو لیس زد و اونم میخورد و گاز میگرفت منم لب پایینشو میخوردم همونجوری میتونستیم نفس بکشیم (چرا چون دو متر دهناشونو باز میکنن😐😂😂😂شبی فیلم هندیا بعد اونجوری میتونن نفس بکشن😐😂😂) بعد خوابوندم رو مبل و لباشو برداشت کوک:هیچ وقت از لبات دل نمیکنم و سیر نمیشم نفس نفس میزدیم کوک:حاضری تا آخرش باهام بمونی مثل قولی که بهم دادی من:آره حاضرم
۲۰.۸k
۰۸ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.