25 جولای 645 میلادی:
25 جولای 645 میلادی:
سرآغاز قیام ایرانیان بر ضد حکومت عرب ـ بپاخیزی مردم ری، شیراز و آذریان
25 جولای 645 (اَمُردادماه)، و چند ماه پس از آغاز خلافت عثمان، مردم «شهر ری» که به تصرف عرب درآمده بود بر ضد حاکم عربِ شهر خود قیام کردند که این بپاخیزی آنان بعدا به دست نظامیان اعزامی «سعد بن ابی وقّاص» سرکوب شد. در آن زمان هنوز یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی ایران زنده بود و در شمال خاوری کشور (خراسان بزرگتر) مقاومت می کرد.
در همین سال مردم شمال غربی ایران (آذربایجان) نیز بر ضد حکومت عرب قیام کردند که آنان نیز به دست نیروهای «ولید عقبه» سرکوب شدند.
چندی بعد شهر استخر (شیراز) نیز که اعراب را موقتا اخراج کرده بود دوباره به دست نیروهای عرب به فرماندهی «عثمان ابن عاص» افتاد. شهر باستانی استخر بارها بر ضد عرب قیام کرده بود.
در سال 645 میلادی نیروهای عرب باز هم موفق به تصرف مازندران نشدند. سه سال بعد مازندرانی ها که بعدا بسیاری از آنان به هند مهاجرت کردند و پارسیان هند (زرتشتیان) اعقاب آنان، کرمانیان و یزدیان مهاجر هستند حمله دیگر اعراب را درهم شکستند. مردم شمال ایران سالها بعد خودشان داوطلبانه و به تدریج به اسلام گرویدند و پیرو مذهب شیعه شدند تا بازهم زیر بار حکومت مرکزی عرب (سُنّی ها) نروند. در زمان ساسانیان بیشتر افسران ارتش ایران از میان مردان مازندرانی انتخاب می شدند و از میان آنان، خانواده اسپهبدان مازندران بیشترین افسران را تسلیم ارتش می کرد.
بسیاری از قهرمانان استقلال ایران از جمله مرداویز، بوئیان و دیلمیان دیگر از شمال ایران برخاستند و موفق شدند به هدف برسند. استقلال طلبان دیگر، عمدتا خراسانی (از خراسان بزرگتر) و سیستانی (از سیستان بزرگتر) بودند.
ناسیونالیسم ایرانی تا آن حد پُرتوان و در جسم و روان هر ایرانی است که کمتر تاریخ نویس ایرانی درباره دوران حکومت نسبتا کوتاه عرب بر میهن، مطلب نوشته است که عنوان این دوران شده است: «دو قرن سکوت».
#تاریخ_ایران
#افتخار_ایرانی
#تاریخ_تلخ_ایران
#تازیان
سرآغاز قیام ایرانیان بر ضد حکومت عرب ـ بپاخیزی مردم ری، شیراز و آذریان
25 جولای 645 (اَمُردادماه)، و چند ماه پس از آغاز خلافت عثمان، مردم «شهر ری» که به تصرف عرب درآمده بود بر ضد حاکم عربِ شهر خود قیام کردند که این بپاخیزی آنان بعدا به دست نظامیان اعزامی «سعد بن ابی وقّاص» سرکوب شد. در آن زمان هنوز یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی ایران زنده بود و در شمال خاوری کشور (خراسان بزرگتر) مقاومت می کرد.
در همین سال مردم شمال غربی ایران (آذربایجان) نیز بر ضد حکومت عرب قیام کردند که آنان نیز به دست نیروهای «ولید عقبه» سرکوب شدند.
چندی بعد شهر استخر (شیراز) نیز که اعراب را موقتا اخراج کرده بود دوباره به دست نیروهای عرب به فرماندهی «عثمان ابن عاص» افتاد. شهر باستانی استخر بارها بر ضد عرب قیام کرده بود.
در سال 645 میلادی نیروهای عرب باز هم موفق به تصرف مازندران نشدند. سه سال بعد مازندرانی ها که بعدا بسیاری از آنان به هند مهاجرت کردند و پارسیان هند (زرتشتیان) اعقاب آنان، کرمانیان و یزدیان مهاجر هستند حمله دیگر اعراب را درهم شکستند. مردم شمال ایران سالها بعد خودشان داوطلبانه و به تدریج به اسلام گرویدند و پیرو مذهب شیعه شدند تا بازهم زیر بار حکومت مرکزی عرب (سُنّی ها) نروند. در زمان ساسانیان بیشتر افسران ارتش ایران از میان مردان مازندرانی انتخاب می شدند و از میان آنان، خانواده اسپهبدان مازندران بیشترین افسران را تسلیم ارتش می کرد.
بسیاری از قهرمانان استقلال ایران از جمله مرداویز، بوئیان و دیلمیان دیگر از شمال ایران برخاستند و موفق شدند به هدف برسند. استقلال طلبان دیگر، عمدتا خراسانی (از خراسان بزرگتر) و سیستانی (از سیستان بزرگتر) بودند.
ناسیونالیسم ایرانی تا آن حد پُرتوان و در جسم و روان هر ایرانی است که کمتر تاریخ نویس ایرانی درباره دوران حکومت نسبتا کوتاه عرب بر میهن، مطلب نوشته است که عنوان این دوران شده است: «دو قرن سکوت».
#تاریخ_ایران
#افتخار_ایرانی
#تاریخ_تلخ_ایران
#تازیان
۴.۷k
۰۵ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.