آشنائی با مزدا یسنا (دین زرتشت) (ویرایش 2)
آشنائی با مزدا یسنا (دین زرتشت) (ویرایش 2)
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
"مزدا یسنا" (1) ، که نخستین دین جهان است و پیرامون (حدود) سال 3700 پ.ز. بدست سومریان {1} نوآوری شد (2) ؛ خدا را "انسان مانند" نمی داند ، و رفتارها و صفت های انسانی را به خدا نمی بندد (نسبت نمیدهد) . "خدا" از دیدگاه "مزدا یسنائیان" (مزدا پرستان) ، گرایش خودکار سرشت (طبیعت) به برپاسازی "ترازش" (تعادل) در خودش (طبیعت) است . از دیدگاه "مزدا یسنائیان" (زرتشتگرایان) ، هنگامیکه ترازش (تعادل) در بخشی از سرشت (طبیعت) ، برای گاهبازه ای (مدت زمانی) کوتاه برهم می خورد ؛ این گرایش ، خود بخود به کنش در می آید ، و ترازش (تعادل) را دوباره در آن بخش از سرشت (طبیعت) برپا می سازد . این گرایش ، بواژگانی دیگر ، همان "چم سرشت" (قانون طبیعت) است که از آغاز جهان (از هنگام مهبانگ یا همان بیگ بنگ) تا به امروز ، بر جهان سرشتی (طبیعی) فرمانروائی کرده است . همین گرایش سرشت بوده است که پدید آورندهء مهبانگ {2} و گسترش و فرگشت (تکامل) {3} سرشت (طبیعت) شده است ؛ پس باید گفت که "مزدا یسنا" با نگریه های (نظریه های) مهبانگ (بیگ بنگ) و فرگشت (تکامل) ، یک سازگاری بیکاست (کامل) و صد در صد دارد .
پایابراین (بنابراین) ، "بایدی کار" (وظیفهء) یک "مزدا یسنائی" ، آنست که خود را با گرایش پایه ای سرشت (طبیعت) هماهنگ سازد ، و در راه ترازش (تعادل) ، که همان دادگری (عدل گستری) و "ترازش گرائی" (تعادل گرائی) است ، گام بردارد . ولی "پیش نیاز" دادگری (عدل گستری) و "ترازش گرائی" (تعادل گرائی) ، شناخت "داد" (عدل) و "ترازش" (تعادل) است که با پژوهش کردن در زمینهء دانش های سرشتی (علوم طبیعی) همچون زیست شناسی و اکولوژی ؛ و همچنین دانشهای همایه ای (اجتماعی) ، همچون "تاریخ" ، "باستانشناسی" ، "سودآورش" (اقتصاد) ، و "همایه شناسی" (جامعه شناسی) بدست خواهند آمد . پس می بینیم که برای "مزدا یسنائی" بودن ، باید به دانش روی آورد ، و در هر کار خود ، دانش را "سنجه پایه" (ملاک) بدانیم . بواژگانی دیگر ، کسی که می خواهد "مزدا یسنائی" باشد ، باید بیکاستانه (کاملا) دانشگرا (سکولار) باشد .
پس ، انسان "مزدا پرست" ، انسانی است که در راستای گسترش دادن به "داد" (عدل) و "ترازش" (تعادل) در همایه های (جوامع) انسانی می کوشد ، و از برهم زدن ترازش سرشت ، دوری می کند . از دیدگاه "مزدا یسنا" ، هر انسان ستمگر و ناترازشگرائی (نا تعادل گرائی) ، بخشی از اهریمن است ؛ پایابراین (بنابراین) میتوان گفت که "اهریمن" ، فز (جمع) همهء آدم های نادادگر و ستمگر و ناترازشگرا در هر گاهبرش (مقطع زمانی) است . در پایان باید بگویم که اگر "مزدا" ، "چم سرشت" است ؛ و بیکاستانه (کاملا) با سرشت (طبیعت) در رهمندی (ارتباط) است ؛ "اهریمن" ، پدیده ای سرتاسر انسانی است ؛ چون در سرشت (طبیعت) ، نادادگری و ستم و ناترازش (عدم تعادل) را نمی توان یافت ؛ ولی گاهی بیشتر "دست ساخته های انسانها" { دربرگیرندهء کردارها ، گفتارها ، اندیشه ها ، چم ها (قوانین) و چیزها } در ناسازگاری با "چم (قانون) سرشت"و "خود سرشت" هستند ، و پایابراین (بنابراین) اهریمنی ارزیابی میشوند .
پرستش و نیایش در مزدا یسنا
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
شدنی (ممکن) نیست که از یک "مزدا یسنائی" (زرتشتی) بشنوید که بگوید : "خدایا به من یاری برسان (کمک کن)" ، یا "خدایا به من تندرستی بده" ؛ چون از دیدگاه یک "مزدا یسنائی" ، "خدا" به کسی یاری نمی رساند ، بلکه این انسان ها هستند که با هماهنگ کردن خود با "مزدا" ، هم به خود ، هم به دیگران ، و هم به سرشت (طبیعت) یاری می رسانند . رونهش (توجه) داشته باشید که "سرشت" و "چم سرشت" (مزدا) دو مینوی جدا از هم هستند .
پس از این پیشگفتار (مقدمه) ، پرستش و نیایش "مزدا یسنائی" را از دیدگاه خودم ، بدست میدهم (ارائه می کنم) :
الف - پرستش مزدا ، که از گونهء " کردار " است ، اینستکه :
1- به ترازش (تعادل) در زندگی خود ، کنشانه (عملا) پایبند باشیم .
2- به خود ، به دیگران ، و به سرشت (طبیعت) بدی و ستم نکنیم.
3- از بدی و ستم شدن به خود , دیگر درستکاران جهان ، و سرشت (طبیعت) ، در اندازهء توانمان جلوگیری کنیم.
ب- نیایش مزدا ، که از گونهء "اندیشیدن" است ، اینستکه :
ب-1
هر مزدا یسنائی ، باید خواسته های (اهداف) خود در زندگی اش را بشناسد .
هر یک از خواسته های (اهداف) ما ، باید همچون شاخه های یک درخت ، "زیرجنگ" (زیر مجموعهء) خواسته ای (هدفی) بزرگتر باشد . بدین مینو (معنی) که برای رسیدن به بزگترین خواسته (هدف) {تنهء درخت} ، باید "به سرنام نمونه" (بعنوان م
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
"مزدا یسنا" (1) ، که نخستین دین جهان است و پیرامون (حدود) سال 3700 پ.ز. بدست سومریان {1} نوآوری شد (2) ؛ خدا را "انسان مانند" نمی داند ، و رفتارها و صفت های انسانی را به خدا نمی بندد (نسبت نمیدهد) . "خدا" از دیدگاه "مزدا یسنائیان" (مزدا پرستان) ، گرایش خودکار سرشت (طبیعت) به برپاسازی "ترازش" (تعادل) در خودش (طبیعت) است . از دیدگاه "مزدا یسنائیان" (زرتشتگرایان) ، هنگامیکه ترازش (تعادل) در بخشی از سرشت (طبیعت) ، برای گاهبازه ای (مدت زمانی) کوتاه برهم می خورد ؛ این گرایش ، خود بخود به کنش در می آید ، و ترازش (تعادل) را دوباره در آن بخش از سرشت (طبیعت) برپا می سازد . این گرایش ، بواژگانی دیگر ، همان "چم سرشت" (قانون طبیعت) است که از آغاز جهان (از هنگام مهبانگ یا همان بیگ بنگ) تا به امروز ، بر جهان سرشتی (طبیعی) فرمانروائی کرده است . همین گرایش سرشت بوده است که پدید آورندهء مهبانگ {2} و گسترش و فرگشت (تکامل) {3} سرشت (طبیعت) شده است ؛ پس باید گفت که "مزدا یسنا" با نگریه های (نظریه های) مهبانگ (بیگ بنگ) و فرگشت (تکامل) ، یک سازگاری بیکاست (کامل) و صد در صد دارد .
پایابراین (بنابراین) ، "بایدی کار" (وظیفهء) یک "مزدا یسنائی" ، آنست که خود را با گرایش پایه ای سرشت (طبیعت) هماهنگ سازد ، و در راه ترازش (تعادل) ، که همان دادگری (عدل گستری) و "ترازش گرائی" (تعادل گرائی) است ، گام بردارد . ولی "پیش نیاز" دادگری (عدل گستری) و "ترازش گرائی" (تعادل گرائی) ، شناخت "داد" (عدل) و "ترازش" (تعادل) است که با پژوهش کردن در زمینهء دانش های سرشتی (علوم طبیعی) همچون زیست شناسی و اکولوژی ؛ و همچنین دانشهای همایه ای (اجتماعی) ، همچون "تاریخ" ، "باستانشناسی" ، "سودآورش" (اقتصاد) ، و "همایه شناسی" (جامعه شناسی) بدست خواهند آمد . پس می بینیم که برای "مزدا یسنائی" بودن ، باید به دانش روی آورد ، و در هر کار خود ، دانش را "سنجه پایه" (ملاک) بدانیم . بواژگانی دیگر ، کسی که می خواهد "مزدا یسنائی" باشد ، باید بیکاستانه (کاملا) دانشگرا (سکولار) باشد .
پس ، انسان "مزدا پرست" ، انسانی است که در راستای گسترش دادن به "داد" (عدل) و "ترازش" (تعادل) در همایه های (جوامع) انسانی می کوشد ، و از برهم زدن ترازش سرشت ، دوری می کند . از دیدگاه "مزدا یسنا" ، هر انسان ستمگر و ناترازشگرائی (نا تعادل گرائی) ، بخشی از اهریمن است ؛ پایابراین (بنابراین) میتوان گفت که "اهریمن" ، فز (جمع) همهء آدم های نادادگر و ستمگر و ناترازشگرا در هر گاهبرش (مقطع زمانی) است . در پایان باید بگویم که اگر "مزدا" ، "چم سرشت" است ؛ و بیکاستانه (کاملا) با سرشت (طبیعت) در رهمندی (ارتباط) است ؛ "اهریمن" ، پدیده ای سرتاسر انسانی است ؛ چون در سرشت (طبیعت) ، نادادگری و ستم و ناترازش (عدم تعادل) را نمی توان یافت ؛ ولی گاهی بیشتر "دست ساخته های انسانها" { دربرگیرندهء کردارها ، گفتارها ، اندیشه ها ، چم ها (قوانین) و چیزها } در ناسازگاری با "چم (قانون) سرشت"و "خود سرشت" هستند ، و پایابراین (بنابراین) اهریمنی ارزیابی میشوند .
پرستش و نیایش در مزدا یسنا
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
شدنی (ممکن) نیست که از یک "مزدا یسنائی" (زرتشتی) بشنوید که بگوید : "خدایا به من یاری برسان (کمک کن)" ، یا "خدایا به من تندرستی بده" ؛ چون از دیدگاه یک "مزدا یسنائی" ، "خدا" به کسی یاری نمی رساند ، بلکه این انسان ها هستند که با هماهنگ کردن خود با "مزدا" ، هم به خود ، هم به دیگران ، و هم به سرشت (طبیعت) یاری می رسانند . رونهش (توجه) داشته باشید که "سرشت" و "چم سرشت" (مزدا) دو مینوی جدا از هم هستند .
پس از این پیشگفتار (مقدمه) ، پرستش و نیایش "مزدا یسنائی" را از دیدگاه خودم ، بدست میدهم (ارائه می کنم) :
الف - پرستش مزدا ، که از گونهء " کردار " است ، اینستکه :
1- به ترازش (تعادل) در زندگی خود ، کنشانه (عملا) پایبند باشیم .
2- به خود ، به دیگران ، و به سرشت (طبیعت) بدی و ستم نکنیم.
3- از بدی و ستم شدن به خود , دیگر درستکاران جهان ، و سرشت (طبیعت) ، در اندازهء توانمان جلوگیری کنیم.
ب- نیایش مزدا ، که از گونهء "اندیشیدن" است ، اینستکه :
ب-1
هر مزدا یسنائی ، باید خواسته های (اهداف) خود در زندگی اش را بشناسد .
هر یک از خواسته های (اهداف) ما ، باید همچون شاخه های یک درخت ، "زیرجنگ" (زیر مجموعهء) خواسته ای (هدفی) بزرگتر باشد . بدین مینو (معنی) که برای رسیدن به بزگترین خواسته (هدف) {تنهء درخت} ، باید "به سرنام نمونه" (بعنوان م
۱۰.۰k
۱۶ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.