جرقه عشق پارت آخر
کوک:لبا زن من رو لبا تو چیکار میکنی بعد رفت جلو مثلا جونگ کوک زد تو صورتش و نشست جلوش دستشو زد و آروم زد به لپش خیلی آروم و کلشم کج کرد بعد یدونه با مشت زد تو صورت جونگ کوک سوجین:چطول جولئت میتونی مینو بشنی هاننن(ای جان😭😂😂😂😂😂چطور جرئت میکنی منو بزنی😍😂😂😂) کوک:بچه بابا خودت و میزنی بعد اومد سمت من منم نشستم رو زمین و گرفتمش بعد در گوشش گفتم من:مامان بابارو زدی باهات قهر میکنه ها ببین ناراحته برو ازش معذرت خواهی کن و بغلش کن سوجین یه نگاه بهش کرد فهمید جونگ کوک ناراحته سریع رفت سمت جونگ کوک جلوش وایساد سوجین:بابایی ببشید ژدمت بعد جونگ کوک و گرفت بغل کرد سوجین:نالاحت نباج بعد جونگ کوکم بغلش کرد کوک:باشه بابا ناراحت نیستم منم پاشدم رفتم پیششون من:آیایایا حسودیم شد من اینجا نخودم کوک:عشقم تو که جات اینجاست من:کجا قلبشو نشون داد کوک:بیشتر جارو تو گرفتی سوجین همون قسمت و باهات گرفته بعد سوجین نشست زمین خسته شد بعد بطور عجیبی جونگ کوک و سوجین باهم عطسه کردن لعنتیا عطسه هاشونم شبیه بود(لعنتی😐😂😂😂) من:آفیت هردوتون باشه چه هماهنگم عطسه کردید کوک:دیگه پدر پسریم بعد جونگ کوک گرفت لباشو گذاشت رو لبام و یه مک کوچولو زد بعد جدا شد کوک:آخخ منم باز لباتو بوسیدم بعد دیدم سوجین جلو چشماشو گرفته من:چه بچه پاکی 😐😂😂😂 کوک:ای جان من فداش بشم رفتیم صبحون رو خوردیم و رفتیم نشستیم رو مبل جونگ کوک تلویزیون و روشن کرد یه کارتون اومد چند تا ماهی بودن با آهنگ بیبی شدودو(نههههه الان ول نمیکنه که😐😂😂😂😂) آهنگ پخش میشد سوجینم مثل خرگوشا خیلی کیوت پاهاشو تکون میداد من:جونگ کوک کوک:چیه من:نگاش کن بعد جونگ کوک نگاش کرد همون کارو انجام میداد بعد دوتا دستاشو برد بالا و تکون میداد(فکر نکنید شبی بچه های ایرانی میرقصه ها خیر خیلی ناز میرقصه😍😍😍) نمیزاشت کاری کنیم و بزنیم اونور یه دفع جونگ کوک کانال و عوض کرد یه مثبت ۱۸ اومد من:یا خدا نهه عوضش کن سوجین:ناححح عبض نتون کوک:چی من:مامان برات خوب نیست سوجین:موخوام بیبینم سوجین نزاشت بزنیم اونور آخرم نگاه کرد اینه چی اونم به دختره نگاه میکرد لخت لخت من:جونگ کوک نگاش کن کوک:چقدر هیز و منحرف و ما فکر میکردیم بچه پاکیه😐 من:الان نگاه میکنه پس فردا یکی رو ببینه هی بوسش میکنه کوک:هعییی تمومم نمیشه دیگه رسید به بخش خیلی بد نمیزاشت بزنیم اونور که همینجوری نگاه میکرد بعد جونگ کوک خاموش کرد سوجین:عهههه چی جد چلا خاموج شد کوک:نمیدونم خودش خاموش شد سوجین:کلترلو بیده(کنترل و بده میگه😐😂😂😂🤣🤣) آخرم نتونست روشنش کنه بعد فهمیدم جونگ کوک کنترل و باطریشو در آورده و بیخیال شد
پایان
پایان
۳۸.۹k
۰۷ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.