از آمدنم نبود گردون را سود

از آمدنم نبود گردون را سود

وز رفتن من جاه و جلالش نَفُزود

وز هیچ‌ کسی نیز دو گوشم نَشُنود

کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
#حکیم_عمر_خیام
@dastkhatcafe
دیدگاه ها (۱)

در وادیِ محبت دانی چه کار کردماول به سر دویدم، آخر ز پا فتاد...

اگر از کمند عشقت بروم کجا گریزمکه خلاص بی تو بند است و حیات ...

مرگ را پروای آن نیستکه به انگیزه‌ای اندیشد زندگی را فرصتی آن...

کاش دلتنگی نیز نام کوچکی می‌داشتتا به جانش می‌خواندینام کوچک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط