عاشقانه
رفته رفته بیکسی ها در وجود من نشست
دکه عاشق فروشی رسم دلها را شکست
آدمیت تازگی ها آنچه میپوشی شده
زندگی ها پوششی از خود فراموشی شده
میشود دل کند و از شهر مترسک ها گذشت
از دیار بی دلان با کوچ لک لک ها گذشت
خوب و بد مال شما، من مال اینجا نیستم
میروم،، انگار من از جنس دنیا نیستم
من مترسک نیستم اینجا نمی مانم دگر
حرف های بی سر و ته را نمی خوانم دگر
میروم از کوچه های کاسبان با کلاس
خسته ام از برق کفش و از مدل های لباس
خسته ام از حالت لبخند های زورکی
کاشکی گم میشدم در شور و حال کودکی
آنکه مست از عشق شد هر روز عمرش شاد باد
روز های خرم دیوانه بودن یاد باد
دکه عاشق فروشی رسم دلها را شکست
آدمیت تازگی ها آنچه میپوشی شده
زندگی ها پوششی از خود فراموشی شده
میشود دل کند و از شهر مترسک ها گذشت
از دیار بی دلان با کوچ لک لک ها گذشت
خوب و بد مال شما، من مال اینجا نیستم
میروم،، انگار من از جنس دنیا نیستم
من مترسک نیستم اینجا نمی مانم دگر
حرف های بی سر و ته را نمی خوانم دگر
میروم از کوچه های کاسبان با کلاس
خسته ام از برق کفش و از مدل های لباس
خسته ام از حالت لبخند های زورکی
کاشکی گم میشدم در شور و حال کودکی
آنکه مست از عشق شد هر روز عمرش شاد باد
روز های خرم دیوانه بودن یاد باد
۸.۷k
۲۹ دی ۱۴۰۱