من اگر حتی در کشور دیگری به دنیا می آمدم
من اگر حتی در کشور دیگری به دنیا میآمدم
با قومیت و مذهبی دیگر
باز هم بذرِ عشقِ شما را در دل میکاشتم و پرورش میدادم
اسم و رسمتان را آویزان میکردم بر اتاق، نشیمنگاه، کوچه، خیابان... تا حق را محبوس نکرده باشم
و این حقانیت را ترویج میکردم بینِ تمامِ آدمیانی که نمیدانند فرق است بینِ نگاه کردن و دیدن.. شنیدن و فهمیدن.. اعتقاد و باور ..
اینکه از ترس، تن دادهاند به افکارِ گذشتگان
و نمیدانند بعدها چه رنج و زجرِ توامانی میکشند که نگاه کردند، اما ندیدند
شنیدند، اما نفهمیدند
اعتقاد داشتند، اما باور نکردند!
این جنگها، ناعدالتیها، خونهای به ناحق ریخته شده، برای همین سه اصل است که رعایت نشد!
و توهماتِ کورکورانه و روشنفکری احمقانه ..
اینکه من بدانم علی هست، مشکل را حل میکند!
اما اگر بگویم علی هست، مثلِ این است که مردِ رهگذری را گفته باشم..
جهانِ تاریکیست که میگوییم بی آنکه بدانیم!
علی جشن نمیخواهد
علی طلا نمیخواهد
علی جنگ نمیخواهد
علی شناخت میخواهد
که شناخته شود..
باید شناخته شود و همین که نامش بر زبان رانده شد مشتاقانش متحد شوند، و بروند جا پای علی بگذارند..
این دستها، موسیقیها، شعرها شعلهی عشقاش را زیاد میکنند اما شناختش را نه.. امروز میگوییم علی، و فردا یادمان میرود، که مولا یعنی چه، دین یعنی چه.. علی؟؟
شاید به زعم خیلیها هر کسی میتوانست جای علی باشد!
اما نه... علی؛ علی بود..
هیچکسی جز خودش علی بودن را بلد نیست..
من اگر مسلمان هم نبودم
عشقتان را وصله ی جان میکردم
هر کسی بر باورِ خودش حرف میزند
زندگی میکند، که به یقین باور من آنهایی هستند که با رفتنشان بیشتر ماندند.. تا حق؛ حق بماند
که محمد؛ محمد است
علی؛ علی
و فاطمه؛ فاطمه ...
هیچ جایگزینی هم برایشان نیست ...
#سپیده_امیدی
با قومیت و مذهبی دیگر
باز هم بذرِ عشقِ شما را در دل میکاشتم و پرورش میدادم
اسم و رسمتان را آویزان میکردم بر اتاق، نشیمنگاه، کوچه، خیابان... تا حق را محبوس نکرده باشم
و این حقانیت را ترویج میکردم بینِ تمامِ آدمیانی که نمیدانند فرق است بینِ نگاه کردن و دیدن.. شنیدن و فهمیدن.. اعتقاد و باور ..
اینکه از ترس، تن دادهاند به افکارِ گذشتگان
و نمیدانند بعدها چه رنج و زجرِ توامانی میکشند که نگاه کردند، اما ندیدند
شنیدند، اما نفهمیدند
اعتقاد داشتند، اما باور نکردند!
این جنگها، ناعدالتیها، خونهای به ناحق ریخته شده، برای همین سه اصل است که رعایت نشد!
و توهماتِ کورکورانه و روشنفکری احمقانه ..
اینکه من بدانم علی هست، مشکل را حل میکند!
اما اگر بگویم علی هست، مثلِ این است که مردِ رهگذری را گفته باشم..
جهانِ تاریکیست که میگوییم بی آنکه بدانیم!
علی جشن نمیخواهد
علی طلا نمیخواهد
علی جنگ نمیخواهد
علی شناخت میخواهد
که شناخته شود..
باید شناخته شود و همین که نامش بر زبان رانده شد مشتاقانش متحد شوند، و بروند جا پای علی بگذارند..
این دستها، موسیقیها، شعرها شعلهی عشقاش را زیاد میکنند اما شناختش را نه.. امروز میگوییم علی، و فردا یادمان میرود، که مولا یعنی چه، دین یعنی چه.. علی؟؟
شاید به زعم خیلیها هر کسی میتوانست جای علی باشد!
اما نه... علی؛ علی بود..
هیچکسی جز خودش علی بودن را بلد نیست..
من اگر مسلمان هم نبودم
عشقتان را وصله ی جان میکردم
هر کسی بر باورِ خودش حرف میزند
زندگی میکند، که به یقین باور من آنهایی هستند که با رفتنشان بیشتر ماندند.. تا حق؛ حق بماند
که محمد؛ محمد است
علی؛ علی
و فاطمه؛ فاطمه ...
هیچ جایگزینی هم برایشان نیست ...
#سپیده_امیدی
۵۰۵
۱۱ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.