حضرت علامه حسن زاده آملی
حضرت علامه حسن زاده آملی
دحو الارض
________________________
{ وَ الأرضَ بعد ذلک دحیها } 31 نازعات
🔵 جناب استاد علامه ذوالفنون آية الله شعرانى قدس سره الشريف در بيان مفاد آيت ياد شده، و اخبارى كه در موضوع يوم دحوالارض روايت شده اند كه زمين از زير خانه كعبه گسترده شده است، فرموده است كه:
كره زمين را از دو جانب قطب، اندكى تطامن است؛ يعنى اندكى مسطح است و فرو رفتگى دارد و آفاق استوائى و قريب بدانها را، چون مكه مكرمه، تقبب است؛ يعنى برآمدگى دارند.
و آب همه كره زمين را فرا گرفته بود و چون فرو نشست، قهرا جاى برآمده زمين كه قبه آنست و تقبب آن بيش از جاهاى ديگر است، در نخستين بار نمودار شده است و آن مكه مكرمه است؛
و چون آب كم كم فرو نشست و تقليل يافت، قسمت پديد آمده ی زمين، به تدريج گسترش يافت، كه از آن تعبير به دحوالارض شده است.
اين حاصل فرموده ی آن جناب در جلسه درس بوده است، كه از محضر ارفع و انور او استفاده كرديم و اينچنين نگاشته ايم.
و همين معنى را در كتاب گرانقدرش به نام نثر طوبى در لغت دحو به قلم مباركش چنين تحرير فرموده است:
«دحو: گستردن.
والارض بعد ذلك دحيها: زمين را پس از آن بگسترد. »
چنان كه در لغت ارض گذشت، مراد از آن، كره زمين نيست؛ بلكه سطح خشكى است مقابل دريا و كوه،
كوه و آب از زمين نيستند و به مقتضاى اين آيه، خشكى زمين كه ربع مسكون مى نامند، پس از خلقت اولين پديده آمد؛ چون سطح كره خاك را آب از همه جانب فرا گرفته بود و اين خشكى كه برجسته و از آب بيرون آمده مانند جزيره است كه از قعر دريا بر جهد و بالا آيد و به تدريج پهن و گسترده و بزرگ شود.
طبيعيان امروز هم گويند آب به همه زمين احاطه داشت و خشكى به عللى از قعر آب برآمد و بر سطح زمين چين ها و شكنج ها هويدا شد».
از قوز زمين كه قبه اش بود گذشتيم
بس قوز دگر هست كه چيزى ننوشتيم
گويند به هر قوز بود قصر بهشتى
يعنى كه هميشه من و تو اهل بهشتيم
________________________
دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی
_________________________
موضوعات : دحو الارض «علامه حسن زاده آملی»
دحو الارض
________________________
{ وَ الأرضَ بعد ذلک دحیها } 31 نازعات
🔵 جناب استاد علامه ذوالفنون آية الله شعرانى قدس سره الشريف در بيان مفاد آيت ياد شده، و اخبارى كه در موضوع يوم دحوالارض روايت شده اند كه زمين از زير خانه كعبه گسترده شده است، فرموده است كه:
كره زمين را از دو جانب قطب، اندكى تطامن است؛ يعنى اندكى مسطح است و فرو رفتگى دارد و آفاق استوائى و قريب بدانها را، چون مكه مكرمه، تقبب است؛ يعنى برآمدگى دارند.
و آب همه كره زمين را فرا گرفته بود و چون فرو نشست، قهرا جاى برآمده زمين كه قبه آنست و تقبب آن بيش از جاهاى ديگر است، در نخستين بار نمودار شده است و آن مكه مكرمه است؛
و چون آب كم كم فرو نشست و تقليل يافت، قسمت پديد آمده ی زمين، به تدريج گسترش يافت، كه از آن تعبير به دحوالارض شده است.
اين حاصل فرموده ی آن جناب در جلسه درس بوده است، كه از محضر ارفع و انور او استفاده كرديم و اينچنين نگاشته ايم.
و همين معنى را در كتاب گرانقدرش به نام نثر طوبى در لغت دحو به قلم مباركش چنين تحرير فرموده است:
«دحو: گستردن.
والارض بعد ذلك دحيها: زمين را پس از آن بگسترد. »
چنان كه در لغت ارض گذشت، مراد از آن، كره زمين نيست؛ بلكه سطح خشكى است مقابل دريا و كوه،
كوه و آب از زمين نيستند و به مقتضاى اين آيه، خشكى زمين كه ربع مسكون مى نامند، پس از خلقت اولين پديده آمد؛ چون سطح كره خاك را آب از همه جانب فرا گرفته بود و اين خشكى كه برجسته و از آب بيرون آمده مانند جزيره است كه از قعر دريا بر جهد و بالا آيد و به تدريج پهن و گسترده و بزرگ شود.
طبيعيان امروز هم گويند آب به همه زمين احاطه داشت و خشكى به عللى از قعر آب برآمد و بر سطح زمين چين ها و شكنج ها هويدا شد».
از قوز زمين كه قبه اش بود گذشتيم
بس قوز دگر هست كه چيزى ننوشتيم
گويند به هر قوز بود قصر بهشتى
يعنى كه هميشه من و تو اهل بهشتيم
________________________
دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی
_________________________
موضوعات : دحو الارض «علامه حسن زاده آملی»
۷۷۹
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.