بی پَنآه پآرت:۱۵
خاستم بازم دور بزنم تو جام که درد شدیدی تو دستم پیچید آخ چشامو وا کردم که خودمو تو همون اتاق دیدم اینم نتیجه فرار کردنم تازع نگام بع پام خورد که دیدم اتول بستن هِی چلاق شدم حالا از این بع بعد چیکار کنم
به دستم نگاه کردم سرمو از دستم بیرون کشیدم که خون با فشار زیاد بیرون اومد آخی کشیدم که در با صدا تیک وا شد با ترس نگاهی بع هیراد انداختم که دیدم با چشای قرمز نگام بهم خیرع شدع در همون حال در و قفل کردو به سمت تخت اومد
با سکسکع نگاش میکردم که نگاش افتاد به دستم با رگ گردنش که متورم شدع بود به سمتم خیز برداش
_چع گوهی خوردی توله سگ اون از فرارت الانم سرمو از دستت بیرون کشیدی بزنم لهت کننم پدر سگ .
رسید به تختو یع سیلی زد رو صورتم کشیدو و گف این کارتو بی جواب نمیذارم فقط باید بت قرص خاب و آرامش بخش داد تا بکپی برا تو آزادی نیومدع از این به بعد که هر جا رفتی با دستبند رفتی حتی دستشوییتم با من رفتی میفهمی چی به چیح از این به بعد حق نداری از جات تکون بخوری پوزخندی بهم زد و ادامه داد و دم گوشم با صدا عصبی غرید: وقتی حمومتم با من رفتی اون موقع میفهمی از این گو ها نخوری خانومم
سکوت کردم دلم نمیخاس باش جروبحث کنم میخاد هر کاری کنه بکنه دیع واسم مهم نیس
نگاهی به پام کردم که نگاش به پام رسید و
گف گفتم که چلاق کردن پات برا من کاری ندارع چشمکی بهم زد و گف عب ندرع دسشوییم باهم میریم خانومم
_نمیخام خودم میرم
نیشخندی بهم زد و گف
_جدن برو راه برو ببینم
چشام اشکی شد راس میگف نمیتونستم با این پا راه برم
با خشم بهم نگاه کردو با وحشی گری به سمتم خیز برداش فک کردم میخاد بزنع اما با کاری که کرد چشام گرد شد به
چشمای بستش نگاهی انداختم خشن از لبام کام میگرف کلن تو رابطع خشن بود چیزی که ازش متنفر بودم
ازم فاصلع گرفتو خمار پِچ زد دفع بعد فقط لب گرفتن راضیم نمیکنع ها بازم گریع کنی چشاتو از کاسع درمیارم گفته باشم
کلافه نگاهی به پام کردو ادامه داد حف پات شیکس وگرنه یه توله میکاشتم تو شکمت تا بفهمی سرپیچی از حرفع من چه عواقبی دارع البته الانم میشع ولی یکمی اذیت میشع
با مظلومیت نگاش کردمو با بغض ادامه دادم من مگع میخاسم چیکار کنم دماغمو بالا کشیدم و با فین فین ادامه دادم فقط میخاسم برم خونمون به چشاش خیره شدمو با بغض گفتم به خدا اونا همینطوریشم میخان منح اونجا نباشم دنبال بهونن الان من اگه برم بیرونم میکنن بزار برم تا دیر نشدع.
کلافه پوفی کشیدو دستی به ته رییشش کشید با صدای سردی ادامه داد :یع بار بت گفتم بازم میگم نح ولی اگه مثع بچع آدم باشی یه شرطی میزارم که اگه قبولش کنی میزارم بری
با ذوق سری تکون دادم که ادامه داد
هنو بزار پات خوب شِع شرطمو بت میگم
پایین فعالیت امروز 🙂⛓
به دستم نگاه کردم سرمو از دستم بیرون کشیدم که خون با فشار زیاد بیرون اومد آخی کشیدم که در با صدا تیک وا شد با ترس نگاهی بع هیراد انداختم که دیدم با چشای قرمز نگام بهم خیرع شدع در همون حال در و قفل کردو به سمت تخت اومد
با سکسکع نگاش میکردم که نگاش افتاد به دستم با رگ گردنش که متورم شدع بود به سمتم خیز برداش
_چع گوهی خوردی توله سگ اون از فرارت الانم سرمو از دستت بیرون کشیدی بزنم لهت کننم پدر سگ .
رسید به تختو یع سیلی زد رو صورتم کشیدو و گف این کارتو بی جواب نمیذارم فقط باید بت قرص خاب و آرامش بخش داد تا بکپی برا تو آزادی نیومدع از این به بعد که هر جا رفتی با دستبند رفتی حتی دستشوییتم با من رفتی میفهمی چی به چیح از این به بعد حق نداری از جات تکون بخوری پوزخندی بهم زد و ادامه داد و دم گوشم با صدا عصبی غرید: وقتی حمومتم با من رفتی اون موقع میفهمی از این گو ها نخوری خانومم
سکوت کردم دلم نمیخاس باش جروبحث کنم میخاد هر کاری کنه بکنه دیع واسم مهم نیس
نگاهی به پام کردم که نگاش به پام رسید و
گف گفتم که چلاق کردن پات برا من کاری ندارع چشمکی بهم زد و گف عب ندرع دسشوییم باهم میریم خانومم
_نمیخام خودم میرم
نیشخندی بهم زد و گف
_جدن برو راه برو ببینم
چشام اشکی شد راس میگف نمیتونستم با این پا راه برم
با خشم بهم نگاه کردو با وحشی گری به سمتم خیز برداش فک کردم میخاد بزنع اما با کاری که کرد چشام گرد شد به
چشمای بستش نگاهی انداختم خشن از لبام کام میگرف کلن تو رابطع خشن بود چیزی که ازش متنفر بودم
ازم فاصلع گرفتو خمار پِچ زد دفع بعد فقط لب گرفتن راضیم نمیکنع ها بازم گریع کنی چشاتو از کاسع درمیارم گفته باشم
کلافه نگاهی به پام کردو ادامه داد حف پات شیکس وگرنه یه توله میکاشتم تو شکمت تا بفهمی سرپیچی از حرفع من چه عواقبی دارع البته الانم میشع ولی یکمی اذیت میشع
با مظلومیت نگاش کردمو با بغض ادامه دادم من مگع میخاسم چیکار کنم دماغمو بالا کشیدم و با فین فین ادامه دادم فقط میخاسم برم خونمون به چشاش خیره شدمو با بغض گفتم به خدا اونا همینطوریشم میخان منح اونجا نباشم دنبال بهونن الان من اگه برم بیرونم میکنن بزار برم تا دیر نشدع.
کلافه پوفی کشیدو دستی به ته رییشش کشید با صدای سردی ادامه داد :یع بار بت گفتم بازم میگم نح ولی اگه مثع بچع آدم باشی یه شرطی میزارم که اگه قبولش کنی میزارم بری
با ذوق سری تکون دادم که ادامه داد
هنو بزار پات خوب شِع شرطمو بت میگم
پایین فعالیت امروز 🙂⛓
۹.۱k
۲۵ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.