خون آشام من. پارت ۳
#خونآشام_من
Part 3
ویو ات
خیلی ترسیده بودم یعنی میخواد باهام چیکار کنه؟؟ خدایا لطفاً یه راهی نشونم بده
×: رفتم شلاق نازکم رو از توی کمد برداشتم سمت اون دختری که نمیدونم اسمش چی بود رفتم خیلی وحشت کرده بود واقعاً از قیافش معلوم بود
=:لطفا جئون نکن لطفا
×: چه خوب اسممم میگی این طوره پس بیشتر تنبیهت میکنم دیگه از این به بعد بهم میگی ارباب شیفم شد؟؟
=:ب ب بله ارباب😦
شروع کردم به ضربه زدنش و فقط جیغ میکشید پس از اینکه ۱۰۰ ضربه خورد بیهوش شد و من فکر کردم مرده برای همین بادیگاردمو صدا زدم و گفتم اینو ببره پیش آجوما که زخمهاشو پانسمان کنه
ویو ات
بعد از کلی ضربه بیهوش شده بودم و هیچی یادم نمیاومد دیدم یه زن نسبتاً پیر خیلی مهربون بالای سرم نشسته بود و زخمامو پماد میزد و پانسمان کرد
س س سلامم بب بخشید شما؟
دخترم من آجوما هستم ۳ ساله اینجا خدمتکارم
=:خوشبختم
اجوما: تو چیکار کردی که این بلا سرت اومد؟
آجوما من من منو دوستام اومده بودیم اردو دوستام منو فرستادن دنبال چوب که سر از اینجا درآوردم من فقط خواستم بیام ببینم میدونستم اینجوری میشه خدایا من چرا این کارو کردم و فقط به خاطر اینکه بهش گفتم جئون منو زد
آجوما: دخترم عیب نداره ارباب به من گفته تو باید چه کارهایی بکنی اینجا لیست کارات اینه باید قهوه اربابو ببری اتاق اربابو تمیز کنی و اینکه ظرفا رو بشوری
=: باشه اجوما ممنون که بهم گفتی
داشتیم حرف میزدیم که یهو ارباب اومد و گفت
Part 3
ویو ات
خیلی ترسیده بودم یعنی میخواد باهام چیکار کنه؟؟ خدایا لطفاً یه راهی نشونم بده
×: رفتم شلاق نازکم رو از توی کمد برداشتم سمت اون دختری که نمیدونم اسمش چی بود رفتم خیلی وحشت کرده بود واقعاً از قیافش معلوم بود
=:لطفا جئون نکن لطفا
×: چه خوب اسممم میگی این طوره پس بیشتر تنبیهت میکنم دیگه از این به بعد بهم میگی ارباب شیفم شد؟؟
=:ب ب بله ارباب😦
شروع کردم به ضربه زدنش و فقط جیغ میکشید پس از اینکه ۱۰۰ ضربه خورد بیهوش شد و من فکر کردم مرده برای همین بادیگاردمو صدا زدم و گفتم اینو ببره پیش آجوما که زخمهاشو پانسمان کنه
ویو ات
بعد از کلی ضربه بیهوش شده بودم و هیچی یادم نمیاومد دیدم یه زن نسبتاً پیر خیلی مهربون بالای سرم نشسته بود و زخمامو پماد میزد و پانسمان کرد
س س سلامم بب بخشید شما؟
دخترم من آجوما هستم ۳ ساله اینجا خدمتکارم
=:خوشبختم
اجوما: تو چیکار کردی که این بلا سرت اومد؟
آجوما من من منو دوستام اومده بودیم اردو دوستام منو فرستادن دنبال چوب که سر از اینجا درآوردم من فقط خواستم بیام ببینم میدونستم اینجوری میشه خدایا من چرا این کارو کردم و فقط به خاطر اینکه بهش گفتم جئون منو زد
آجوما: دخترم عیب نداره ارباب به من گفته تو باید چه کارهایی بکنی اینجا لیست کارات اینه باید قهوه اربابو ببری اتاق اربابو تمیز کنی و اینکه ظرفا رو بشوری
=: باشه اجوما ممنون که بهم گفتی
داشتیم حرف میزدیم که یهو ارباب اومد و گفت
۳.۶k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.