فیک مربی رقص پارت 4
رفتیم از پاساژ بیرون
جیهوپ : وای تو واقعا سیاستمدار خوبی هستی
ا. ت: آره
یه ماه بعد
من واقعا با جیهوپ دوست صمیمی شدم و هر هفته بیرون میریم
امشب با یکی دوستام میخوام برم پارتی یه پارتی واقعا بزرگ و خصوصی
من پارتی خونگی بادوستام زیاد رفتم اما همیچین پارتی بزرگی نرفتم چون علاقه ندارم واقعا امشبم به اصرار دارم میرم ، لباس پوشیدم و آرایش کردم )اسلاید دو)
گوشیمو گرفتم نشستم یکم اینستا دیدم و دوستم اومد دنبالم رفتیم حدودا صد خردی آدم بود
من بد جوری حالم بد شد رفتم تو دستشویی یک دل سیر بالا آوردم
از دست شویی بیرون اومدم رفتم یه جا نشستم یه پسر نزدیکم شد
خیلی حالم بد بود بدنم سست شده بود
پسره: امشب با ما میگذرونی خوشگله
ا. ت: ازم دور شو
دیدم از دور یه نفر داره صدام میزنه
جیهوپ بود
جیهوپ: سلام ا. ت
ا. ت:سلام
جیهوپ: دوستتو بهم معرفی میکنی
ا. ت: دوست؟ اون یه مزاحم آشغاله هرچی بهش میگم برو نمیره
جیهوپ به پسره بد نگاه کرد : بهتر تا کاری دستت ندادم بری
پسره: اونوقت شما کی باشید
جیهوپ: دوست پسرش
دستمو محکم دوره شکمم پیچدم سرمو پایین اوردم
پسره رفت جیهوپ کنارم نشست
جیهوپ: ا. ت حالت خوبه
ا. ت: اره، فکر کنم دارم پریود میشم، مرسی که کمکم کردی تا پسره بره ممنون
جیهوپ: ا. ت میخوام یه چیزی بهت بگم
ا. ت: بگو
جیهوپ: میشه سانشاینم شی؟
ا. ت: .........
جیهوپ بغض کرد : اگه دوستم نداری اشکال نداره بگو
ا. ت: آره من دوستت ندارم
جیهوپ: میدونستم
ا. ت: من عاشقتم روانی
لپشو بوسیدم
بغلم کرد منم در متقابل بغلش کردم
جونگ کوک: جیهوپ.....
تهیونگ: بچه ها بیا اینجا رو ببینید
از بغل هم در اومدیم
نامجون: به به جیهوپ خان
جونگ کوک: این کیه که بغلش کردی
جیهوپ: دوست دخترم
جین : این همون مربی دوست نیست
شوگا: که بیستو چهار ساعته دربارش حرف میزدی
جیمین : حتی تو دفتر دربارش نوشتی
بهش نگاه کردم لبخند زدم
جیهوپ: یعنی میمردی نمی گفتی
پرش زمانی به تمام شدن پارتی
دوستم اونقد مست بود که دوست پسر رانندگی کردی رفتن منو یادشون رفت
جیهوپ: بیا من میرسونمت
ا. ت: باشه، مرسی
سوار ماشین شدم و رفتیم من دم در خونه رسوند رفت
جیهوپ : وای تو واقعا سیاستمدار خوبی هستی
ا. ت: آره
یه ماه بعد
من واقعا با جیهوپ دوست صمیمی شدم و هر هفته بیرون میریم
امشب با یکی دوستام میخوام برم پارتی یه پارتی واقعا بزرگ و خصوصی
من پارتی خونگی بادوستام زیاد رفتم اما همیچین پارتی بزرگی نرفتم چون علاقه ندارم واقعا امشبم به اصرار دارم میرم ، لباس پوشیدم و آرایش کردم )اسلاید دو)
گوشیمو گرفتم نشستم یکم اینستا دیدم و دوستم اومد دنبالم رفتیم حدودا صد خردی آدم بود
من بد جوری حالم بد شد رفتم تو دستشویی یک دل سیر بالا آوردم
از دست شویی بیرون اومدم رفتم یه جا نشستم یه پسر نزدیکم شد
خیلی حالم بد بود بدنم سست شده بود
پسره: امشب با ما میگذرونی خوشگله
ا. ت: ازم دور شو
دیدم از دور یه نفر داره صدام میزنه
جیهوپ بود
جیهوپ: سلام ا. ت
ا. ت:سلام
جیهوپ: دوستتو بهم معرفی میکنی
ا. ت: دوست؟ اون یه مزاحم آشغاله هرچی بهش میگم برو نمیره
جیهوپ به پسره بد نگاه کرد : بهتر تا کاری دستت ندادم بری
پسره: اونوقت شما کی باشید
جیهوپ: دوست پسرش
دستمو محکم دوره شکمم پیچدم سرمو پایین اوردم
پسره رفت جیهوپ کنارم نشست
جیهوپ: ا. ت حالت خوبه
ا. ت: اره، فکر کنم دارم پریود میشم، مرسی که کمکم کردی تا پسره بره ممنون
جیهوپ: ا. ت میخوام یه چیزی بهت بگم
ا. ت: بگو
جیهوپ: میشه سانشاینم شی؟
ا. ت: .........
جیهوپ بغض کرد : اگه دوستم نداری اشکال نداره بگو
ا. ت: آره من دوستت ندارم
جیهوپ: میدونستم
ا. ت: من عاشقتم روانی
لپشو بوسیدم
بغلم کرد منم در متقابل بغلش کردم
جونگ کوک: جیهوپ.....
تهیونگ: بچه ها بیا اینجا رو ببینید
از بغل هم در اومدیم
نامجون: به به جیهوپ خان
جونگ کوک: این کیه که بغلش کردی
جیهوپ: دوست دخترم
جین : این همون مربی دوست نیست
شوگا: که بیستو چهار ساعته دربارش حرف میزدی
جیمین : حتی تو دفتر دربارش نوشتی
بهش نگاه کردم لبخند زدم
جیهوپ: یعنی میمردی نمی گفتی
پرش زمانی به تمام شدن پارتی
دوستم اونقد مست بود که دوست پسر رانندگی کردی رفتن منو یادشون رفت
جیهوپ: بیا من میرسونمت
ا. ت: باشه، مرسی
سوار ماشین شدم و رفتیم من دم در خونه رسوند رفت
۶.۸k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.