چون دیدن رخسار لطیف تو محال است

چون دیدن رخسارِ لطیفِ تو محال است

از دیده برآید به چه امید نگاهم؟

#صائب_تبریزی
دیدگاه ها (۱)

دیری‌ست که آتش از تنم می‌ریزدصد حنجره خون از سخنم می‌ریزدبا ...

مانند غریقی کـه پر از وحشت آب است ،می گردم و دستم پی یک تکه ...

وصل تو گر  در  نفسِ آخر ستاز همه عمر ، آن  نفسم آرزوست  آذر_...

🌻 آه! امشب آب نه ، آتش گذشته از سرمبا من آتش گرفته هر چه می ...

🍒🌱نا امید ، از وصل تو ، کنجی نشستم از فراق ،چیست این رخسار ت...

سیری ز دیدن تو ندارد نگاه من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط