‏ Eternal Love

‏#Eternal_Love
پارت 2

= : هوففف باشه

بعد 3 دقیقه جونگکوک اومد
خیلی گنگ خفن شده بود
رفت پیش جیمین نشست و مشغول حرف زدن باهاش شد

5 دقیقه بعد کلاس شروع شد


** پرش زمانی ب بعد مدرسه

با یجی رفتم تو کتابخونه
چن تا از کتابای مورد علاقمو برداشتم و رفتم روی مبل نشستم

= : چیزه ات من باید برم خونه ی روز دیگه میام کتاب بخونیم خدافظ
+ : اوم باشه فعلا
یجی رفت و تو کتابخونه تنها شدم و کتاب میخوندم
از کتابی ک انتخاب کردم خوشم نیومد رفتم سمت قفسه کتابا تا کتابمو عوض کنم
یهو دستی دور کمرم حلقه شد
برگشتم پشت سرمو نگاه کردم دیدم جونگکوکه
( علامت جونگکوک _ )
+ : هی چیکار میکنی ؟
_ : بدنت خیلی نرمه بیب
+ : گمشووو
سعی کردم فرار کنم یهو جونگکوک مچ دستمو گرف و منو چسبوند ب دیوار و دستمو بالا سرم نگه داشت
_ : اوممم من با ی موش کوچولوی ولگرد چیکا کنم ؟؟
+ : از جون من چی میخای ؟؟
_ : امروز مسابقه بسکتبال دارم میای باهام جوجه ؟
+ : حتما باید من بیام ؟
_ : یس بیبی من وسط مسابقه نیاز دارم اون چهره ی کیوتتو ببینم
+ : اومم......باشه میام فقط چون خیلی بسکتبال دوس دارم !
_ : اوه مرسی جوجو کوچولوم


حمایت یادت نره بیب :)))