باز باران
باز باران
آمده با چشم گریان
هق هق او گشته روشن، از میان آسمانم
رود گشته پر تلاطم، با نوای پر ترنم
طاووس پر گشوده، بر رخ زیبای یارش
گو همه شادند و مسرور
گو همه خندان خجسته
باز باران
آمده بر جان مرده
تا کند احیا دل مسکین یارش
دل دگر تابش ندارد، بر رخ زیبای یارش
آمدی جانم فدایت
دل شده مرده ز بی مهری یارش
گفت باران بر رخ خشکیده یارش
آمده باران کنارت
تا کند احیا حیاتت
تا بشوید، غم ز اعماق وجودت
آمده با چشم گریان
هق هق او گشته روشن، از میان آسمانم
رود گشته پر تلاطم، با نوای پر ترنم
طاووس پر گشوده، بر رخ زیبای یارش
گو همه شادند و مسرور
گو همه خندان خجسته
باز باران
آمده بر جان مرده
تا کند احیا دل مسکین یارش
دل دگر تابش ندارد، بر رخ زیبای یارش
آمدی جانم فدایت
دل شده مرده ز بی مهری یارش
گفت باران بر رخ خشکیده یارش
آمده باران کنارت
تا کند احیا حیاتت
تا بشوید، غم ز اعماق وجودت
۱.۱k
۱۳ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.