بزرگ ترین چیزی که به پذیرش و زندگی باهاش محکوم ام ضعف هام
بزرگترین چیزی که به پذیرش و زندگی باهاش محکومام ضعفهامِ و احساس میکنم این بزرگترین رنجِ. و رنج بزرگتر از اونجایی شروع میشه که تو بخوای اون ضعف ها رو اصلاح کنی.
مسیری پر دردِ که باید بگذرونیش.
مثل زمانی که تَنِت جراحت برمیداره و زخمت بازِ و میسوزِ، اما برای بستن اون جراحت باید کنار دردی که داری سوزن برداری و اون شکاف رو بخیه بزنی
حالا درد روی درد اما تا نگذرونیش و بخیه نزنی از این مرحله عبور نمیکنی.
▪کی میدونه تو از مرگ برگشتی وقتی انقدر با طمأنینه چای مینوشی؟
.مح.
-چرااینروزهایپایانیتااینحدطولانیِ!
نه.
فکرمیکنمهمیشهاینطوربودِ.
-کهفرزندانِزنانیآزادیم-
۱۴۰۲۱۲۲۷
مسیری پر دردِ که باید بگذرونیش.
مثل زمانی که تَنِت جراحت برمیداره و زخمت بازِ و میسوزِ، اما برای بستن اون جراحت باید کنار دردی که داری سوزن برداری و اون شکاف رو بخیه بزنی
حالا درد روی درد اما تا نگذرونیش و بخیه نزنی از این مرحله عبور نمیکنی.
▪کی میدونه تو از مرگ برگشتی وقتی انقدر با طمأنینه چای مینوشی؟
.مح.
-چرااینروزهایپایانیتااینحدطولانیِ!
نه.
فکرمیکنمهمیشهاینطوربودِ.
-کهفرزندانِزنانیآزادیم-
۱۴۰۲۱۲۲۷
۴۰.۹k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲