پارت ۳۰
ویو ته
از رو تخت بلند شودم و کوک رو براید استایل بغل کردم و با خودم بردم توی وان و آب رو باز کردم با کاری که با کوک کردم خیلی ناراحت بودم.
بعد از اینکه وان پر شود آب رو بستم و شروع کردم به ماساژ دادن دل کوک و بعد ۲۰ مین از حموم اومدم بیرون و یه لباس گرم گوشت پوشیدیم و رفتیم روی تخت خوابیدیم و من کوک رو توی بغلم گرفتم و دوباره دلش رو ماساژ دادم .
ویو کوک
ا من بیدارشول از رفتار عصبی ته ناراحت شودم ولی بعد اینکه دلم رو ماساژ داد تعجب کردم .
بعد ۳۰ مین از ماساژ دادن دلم خوابم برد.
پرش به صبح
ویو کوک
صبح با سر درد و دل درد شدید از خواب بیدار شودم با اتفاقی که دیشب افتاد بغضم گرفت تا خواستم از روی تخت بلند شوم دستی دور کمرم حلقه شود.
ویو ته
من قبل از اینکه کوک بیدار شودم تا خواست بلند شه دستم رو دور کمرش حلقه کردم.
ته: صبح بخیر عشقم.
کوک: به من نگو عشقم من باهات قهرم.
ته: چرا ؟
کوک: به کاری که دیشب کردی فکن.
ته: کوچولو معذرت میخوام ،لطفا من رو ببخش.
کوک: من تا از دلم در نیاری نمی بخشمت.
ادامه دارد......................
از رو تخت بلند شودم و کوک رو براید استایل بغل کردم و با خودم بردم توی وان و آب رو باز کردم با کاری که با کوک کردم خیلی ناراحت بودم.
بعد از اینکه وان پر شود آب رو بستم و شروع کردم به ماساژ دادن دل کوک و بعد ۲۰ مین از حموم اومدم بیرون و یه لباس گرم گوشت پوشیدیم و رفتیم روی تخت خوابیدیم و من کوک رو توی بغلم گرفتم و دوباره دلش رو ماساژ دادم .
ویو کوک
ا من بیدارشول از رفتار عصبی ته ناراحت شودم ولی بعد اینکه دلم رو ماساژ داد تعجب کردم .
بعد ۳۰ مین از ماساژ دادن دلم خوابم برد.
پرش به صبح
ویو کوک
صبح با سر درد و دل درد شدید از خواب بیدار شودم با اتفاقی که دیشب افتاد بغضم گرفت تا خواستم از روی تخت بلند شوم دستی دور کمرم حلقه شود.
ویو ته
من قبل از اینکه کوک بیدار شودم تا خواست بلند شه دستم رو دور کمرش حلقه کردم.
ته: صبح بخیر عشقم.
کوک: به من نگو عشقم من باهات قهرم.
ته: چرا ؟
کوک: به کاری که دیشب کردی فکن.
ته: کوچولو معذرت میخوام ،لطفا من رو ببخش.
کوک: من تا از دلم در نیاری نمی بخشمت.
ادامه دارد......................
۶.۰k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.