عاشقانه
باز هم خرمالوها میرسند
انار ها اسمت را می برند و
از شرم تو سرخ می شوند و آرام می شکنند
باد لای درخت ها مویه میکند و
فوج فوج اشکِ برگ می ریزند
و اینها همه یعنی خزانی دیگر
می آید تا در من فریاد بزند
که تو دیگر نیستی!
می بینی؟
نقاشِ پاییز چه بی رحمانه نبودنت را به رخم میکشد...
انار ها اسمت را می برند و
از شرم تو سرخ می شوند و آرام می شکنند
باد لای درخت ها مویه میکند و
فوج فوج اشکِ برگ می ریزند
و اینها همه یعنی خزانی دیگر
می آید تا در من فریاد بزند
که تو دیگر نیستی!
می بینی؟
نقاشِ پاییز چه بی رحمانه نبودنت را به رخم میکشد...
۷.۴k
۳۰ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.