ماه عشق پارت ۵۱
#مایا
دیگه خوابیدم صبح از خواب بیدارش شدم بدون اینکه جونگ کوک بیدار شه صبحونمو خوردم و برای اونم گذاشتم و رفتم کمپانی و یه نامه براش گذاشتم که یه وقت نگران نشه ساعت هفت صبح بود پاشدم رفتپ و قبل از اینکه برم اول گونه جونگ کوکو بوسیدم بعد رفتم کمپانی
#جونگ کوک
صبح بیدار شدم دیدم مایا نیست همه جا رو گشتم بعد دیدم تو آشپز خونه میز صبحونه هست و یه نامه ام هست نامرو برداشتم خوندم توش نوشته بود مایا:صبح بخیر زندگیم میدونم وقتی این نامرو بخونی من رفتم کمپانی نخواستم بیدارت کنم انقدر که خوشگل خوابیده بودی برات صبحونرو آماده کردم برو بخور شاید طول بکشه که بیام خونه پس نگران نباش میبوسمت خداحافظ بعد که نامرو خوندم گفتم من:هوم کاش منم میبرد میخوام ببینم چجوری میشه چون باید ازش عکاسی کنن و گیریمو اینا خداااا
#مایا
رفتم به کمپانی و وارد دفتر پی دی نیم شدم و در زدم وارد اتاق شدم و پی دی نیم اومد گفت مایا تو امروز میری برای عکاسی امروز تا ساعت پنج تو کمپانی میخوام با گیریمور شخصیت آشنا کنم اون امروز بهت رسیدگی میکنه من:ممنون پی دی نیم:هوم گیریمورمو بهم معرفی کرد مرد بود و خیلیم حرفه ای اومد گفت سلام اسم من لیون گیریمو جدیدتم من:اسم منم مایا لیون:خوشبختم آماده ای برا گیریم من:اوهوم رفتم رویه صندلی نشستم و برام توضیح میداد که چیکار کنم لیون:خوب رنگ چشمات آبیه پس برای رنگ موهات من بلوند در نظر میگیرم با هایلایت مشکی و خط چشمتم میدونم چیکار کنم با رژلب به نظرم اوم صورتیه مایل به نارنجی باشه خیلی خوبه شروع کرد و منو گیریم کرد همین گیریمش کلی طول میکشه اول از موهام شروع کرد بعد چند دقیقه تموم شد و خودمو نگاه کردم من:واو چه خوب شدم لیون:عالی شدی بعد رفت سراغ صورتم یه خط چشم خوشگل کشید(عکسشو میزارم) و برام ریمل زد سایه پشت چشمم براق بود و صورتمم با کرم صاف صاف کرد و رژلبمم که همونطور گفت زد و نوبت لباس شد رفتم یه لباس خوشگل که به آرایشمم بیاد بهم داد مشکی بود یه شرطک بالا تر از زانو و پوتین مشکی با پاشنه ۳ سانتی(یعنی از اینا که خیلی درازه )همون قدمو بلندکرده بود تا زانو و یه نیم تنه مشکی (خودتون تصور کنید چی شدم) رفتم جلو آیینه خودمو نگاه کردم اصلا خودشون بردنم گفتن خیلی خوب شدی حالا نوبت عکاسی😉کلی لباس باید بپوشی رفتم برا عکس و کلی ژستای هات و سکسی و خوشگلو بهم میگفتن که بگیرن رفتم رژلبمو تغییر دادن قرمز کردن تا پنج هی لباس عوض میکردم دیگه خسته شده بودم بعد کار تموم شده همونجوری با آرایش رفتم خونه خودم مشکلی نبود و با لباسی که بهم دادن برگشتم خونه خودم و همین که رسیدم افتادم رو تختم و خوابیدم
دیگه خوابیدم صبح از خواب بیدارش شدم بدون اینکه جونگ کوک بیدار شه صبحونمو خوردم و برای اونم گذاشتم و رفتم کمپانی و یه نامه براش گذاشتم که یه وقت نگران نشه ساعت هفت صبح بود پاشدم رفتپ و قبل از اینکه برم اول گونه جونگ کوکو بوسیدم بعد رفتم کمپانی
#جونگ کوک
صبح بیدار شدم دیدم مایا نیست همه جا رو گشتم بعد دیدم تو آشپز خونه میز صبحونه هست و یه نامه ام هست نامرو برداشتم خوندم توش نوشته بود مایا:صبح بخیر زندگیم میدونم وقتی این نامرو بخونی من رفتم کمپانی نخواستم بیدارت کنم انقدر که خوشگل خوابیده بودی برات صبحونرو آماده کردم برو بخور شاید طول بکشه که بیام خونه پس نگران نباش میبوسمت خداحافظ بعد که نامرو خوندم گفتم من:هوم کاش منم میبرد میخوام ببینم چجوری میشه چون باید ازش عکاسی کنن و گیریمو اینا خداااا
#مایا
رفتم به کمپانی و وارد دفتر پی دی نیم شدم و در زدم وارد اتاق شدم و پی دی نیم اومد گفت مایا تو امروز میری برای عکاسی امروز تا ساعت پنج تو کمپانی میخوام با گیریمور شخصیت آشنا کنم اون امروز بهت رسیدگی میکنه من:ممنون پی دی نیم:هوم گیریمورمو بهم معرفی کرد مرد بود و خیلیم حرفه ای اومد گفت سلام اسم من لیون گیریمو جدیدتم من:اسم منم مایا لیون:خوشبختم آماده ای برا گیریم من:اوهوم رفتم رویه صندلی نشستم و برام توضیح میداد که چیکار کنم لیون:خوب رنگ چشمات آبیه پس برای رنگ موهات من بلوند در نظر میگیرم با هایلایت مشکی و خط چشمتم میدونم چیکار کنم با رژلب به نظرم اوم صورتیه مایل به نارنجی باشه خیلی خوبه شروع کرد و منو گیریم کرد همین گیریمش کلی طول میکشه اول از موهام شروع کرد بعد چند دقیقه تموم شد و خودمو نگاه کردم من:واو چه خوب شدم لیون:عالی شدی بعد رفت سراغ صورتم یه خط چشم خوشگل کشید(عکسشو میزارم) و برام ریمل زد سایه پشت چشمم براق بود و صورتمم با کرم صاف صاف کرد و رژلبمم که همونطور گفت زد و نوبت لباس شد رفتم یه لباس خوشگل که به آرایشمم بیاد بهم داد مشکی بود یه شرطک بالا تر از زانو و پوتین مشکی با پاشنه ۳ سانتی(یعنی از اینا که خیلی درازه )همون قدمو بلندکرده بود تا زانو و یه نیم تنه مشکی (خودتون تصور کنید چی شدم) رفتم جلو آیینه خودمو نگاه کردم اصلا خودشون بردنم گفتن خیلی خوب شدی حالا نوبت عکاسی😉کلی لباس باید بپوشی رفتم برا عکس و کلی ژستای هات و سکسی و خوشگلو بهم میگفتن که بگیرن رفتم رژلبمو تغییر دادن قرمز کردن تا پنج هی لباس عوض میکردم دیگه خسته شده بودم بعد کار تموم شده همونجوری با آرایش رفتم خونه خودم مشکلی نبود و با لباسی که بهم دادن برگشتم خونه خودم و همین که رسیدم افتادم رو تختم و خوابیدم
۱۲.۴k
۱۲ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.