یک نفر در لا به لای این غزلها گم شده ست
یک نفر در لا به لای این غزلها گم شده ست
یک نفر در من اسیر طعنهء مردم شده ست
یک نفر با این نشانی ها که از او می دهم
از من و دنیای خوب خاطراتم کم شده ست
بوی گلهای اقاقی می دهد عطر تنش!
آنکه از عشقش دل دیوانه خو، آدم شده ست
نی نی چشم کسی مانندچشمانش که نیست
گوئیا ماهی اسیر هاله ای از غم شده ست
چال روی گونه اش وقتی که می خندد به ناز
مثل این باشد: بهشت بازیچهء آدم شده ست
رقص موهایش به هنگام تماشای غروب!
چون درختی خسته از نامهربانی خم شده ست
دلبری ابرو کمان، گیسو طلا، زیبا نگاه
خنده هایش کهنه زخم سینه را مرحم شده ست
آی مٓردم، چارهء درد دلم پیش شماست
یک نفر در لا به لای این غزلها گم شده ست
_🌹 _
👤 #محمدباقر_الستی
یک نفر در من اسیر طعنهء مردم شده ست
یک نفر با این نشانی ها که از او می دهم
از من و دنیای خوب خاطراتم کم شده ست
بوی گلهای اقاقی می دهد عطر تنش!
آنکه از عشقش دل دیوانه خو، آدم شده ست
نی نی چشم کسی مانندچشمانش که نیست
گوئیا ماهی اسیر هاله ای از غم شده ست
چال روی گونه اش وقتی که می خندد به ناز
مثل این باشد: بهشت بازیچهء آدم شده ست
رقص موهایش به هنگام تماشای غروب!
چون درختی خسته از نامهربانی خم شده ست
دلبری ابرو کمان، گیسو طلا، زیبا نگاه
خنده هایش کهنه زخم سینه را مرحم شده ست
آی مٓردم، چارهء درد دلم پیش شماست
یک نفر در لا به لای این غزلها گم شده ست
_🌹 _
👤 #محمدباقر_الستی
۱.۹k
۰۷ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.